هوش مصنوعی (Artificial Intelligence) تکنیکی برای خلق کردن ماشین هایی است که قادر به فکر کردن، بدون نیاز به انسانها باشد. خلق موجود مصنوعی با قابلیتهایی نظیر ادراک، یادگیری، حل مسائل هوشمند، استدلال و… اما یک ابر هوشمند علاوه بر موارد یادشده، قادر به انجام تغییرات در خویش نیز است.
در عصر حاضر رایانهها میتوانند کارهایی را یاد بگیرند که در واقع خود ما گاهی نمیتوانیم انجام دهیم. حتی رایانههایی داریم که چیزهایی را که میبینند واقعاً میفهمند و بنابراین میتوانند بانکهای اطلاعاتی صدها میلیون تصویر را در یک لحظه جستجو کنند. در حال حاضر 80 درصد اشتغال کشورهای توسعهیافته مربوط به کارهایی است که رایانهها میتوانند انجام دهند.
در سالهای اخیر آمارگیری را بین متخصصان برجسته هوش مصنوعی انجام دادند. یکی از پرسشهایی که مطرح شد این بود: «فکر میکنید در چه سالی 50 درصد احتمال خواهد داشت که به ماشینی هوشمند در سطح بشریت دست بیابیم؟» و پاسخ میانگین در حدود سال 2040 یا 2050 بود. پس این اتفاق دیر یا زود خواهد افتاد.
اگر ماشینهایی بسازیم که از ما هوشمندتر باشند، به نحوی از ما پیشی میگیرند که تصورش هم در حال حاضر دور از ذهن خواهد بود. در این حالت چه اتفاقی برای نظام سیاسی و اقتصادی ما خواهد افتاد؟ بهتر است قبل از پاسخگویی با قدرت یک «ابر هوشمند» آشنا شویم. یک نورون زیستی شاید ۲۰۰ بار در ثانیه ۲۵۰ هرتز شلیک کند اما حتی ترانزیستورهای امروزی گیگاهرتزی (یک میلیارد بار در ثانیه) عمل می کنند. نورونها به آرامی در محورها گسترده میشوند، حداکثر ۱۰۰ متر در ثانیه اما در کامپیوترها، سیگنالها قابلیت سفر با سرعت نور(300/000 کیلومتر بر ثانیه) را دارند. محدودیتهای ابعادی نیز هست، مثل مغز انسانی که باید درون جمجمه جا شود اما کامپیوتر میتواند به بزرگی یک انباری یا بزرگتر نیز باشد. بنابراین پتانسیل ابَرهوشمند هنوز نهفته است.
با توجه به مسائل بیان شده، اکنون دو دیدگاه در این مورد مطرح است که عبارتند از:
دیدگاه اول – مخالفان هوش مصنوعی
ما در دنیایی زندگی می کنیم که رابطه بین دانش و ارزشهای انسانی هنوز شفاف نیست. به این معنی که دانش می تواند به ما کمک کند تا به چیزهایی که باارزش می دانیم، دست یابیم اما نمی تواند به ما بگوید که چه چیزی را باارزش بدانیم. هنوز بشر نپذیرفته که هوش مصنوعی در واقع جایگزینی برای اوست. ابزاری که سریعتر و دقیقتر فکر میکند اما ارزش انسانی برای او تعریف نشده است. گاهی لازم است تامل کنیم که هوش و ماشینی شدن چقدر برایمان با ارزش هستند؟ اگر ما همچنان به بهسازی ماشین های هوشمند هر سالی که می گذرد ادامه دهیم به نقطه ای خواهیم رسید که ماشینهایی خواهیم ساخت که از ما باهوشترند. آنها به اصلاح خود ادامه خواهند داد و بعد خطر چیزی را خواهیم داشت که به آن «انفجار هوش» می گویند که در آن زمان کنترل اوضاع از دست ما خارج خواهد شد. در اینجا منظور مواجه شدن با یک ارتشی از رباتها نیست. بلکه نگرانی از ماشینهایی است که بسیار توانمندتر از ما هستند بطوریکه کمترین انحراف در بین اهداف ما و آنها می تواند ما را نابود کند. در آخر به جایی می رسیم که در رأس هوش یا جایی نزدیک به آن نخواهیم ایستاد و این چیزی است که شرایط را پر مخاطره می کند.
اگر انقلاب هوش مصنوعی شکل بگیرد، با انقلاب صنعتی قابل قیاس نیست. هرچه رایانهها در امور ذهنی بهتر شوند، می توانند نسخه های بهتری بسازند که در امور ذهنی بهتر هستند. نوعی تغییر که جهان هرگز پیش از این تجربه نکرده است. هر چند متخصصان هوش مصنوعی براین باور هستند که در این زمینه نباید نگران بود، به اعتقاد آنها این ماشینها راهی جز سهیم شدن در ارزشهای ما ندارند، چون آنها به مغزهای ما پیوند زدهمیشوند و ما در اصل دستگاههای کنارهای آنها خواهیم شد. لحظه ای تامل کنید و به این فکر کنید که ایمنترین و تنها مسیر رو به جلوی توصیه شده، تعبیه مستقیم این فناوری در مغزها میباشد.
دیدگاه دوم- موافقان هوش مصنوعی
هدف از هوشمندی محافظت از چیزهای با ارزشمان می باشد. ما به دنبال این هستیم که هوش مصنوعی در جهت منافع ما باشد. در پی این هستیم که برخی مشکلات نا امید کننده مانند امراض آلزایمر یا سرطان و… را درمان کنیم، به دنبال رشد دانش اقلیمی و به فکر بهبود سیستم اقتصادی و اجتماعی هستیم. در مراحل بعدی به دنبال درمان پیری، سُکنیگزیدن در فضا یا انتقال اطلاعات ذهن به کامپیوترها و… هستیم. در حال حاضر جهان به سمت بهسازی هوش مصنوعی پیش میرود و نمی توان آن را متوقف کرد اما می توان آن را هدفمند کرد.
به نظر می رسد خطر هوش مصنوعی برای ما از ناحیه آن موجود خود آگاهیست که اهدافش را تعیین میکند. بر همین اساس اگر بتوانیم در تربیت نسل های بعدی بر روی رابطه بین علم و دانش و ارزش های اخلاقی سرمایه گذاری کنیم تا جایی که ارزشهای خیرخواهانه در بین دانشمندان آینده در اولویت باشد، بهتر میتوان با چالش «انفجار هوش» کنار آمد. این برای انسانیت خوب است اما به طور خودکار اتفاق نمی افتد بلگه باید برای به انجام رساندن درست آن تلاش کرد.