مصادیق اصلاح رأی دادگاه در قوانین موضوعه ایران به همراه نظریات مشورتی اداره حقوقی
یکی از اعضاء کانال قضاوت آنلاین پرسشی در خصوص مفهوم اصلاح رأی، تقاضای آن و مقاطعی که ممکن است این امر صورت گیرد مطرح نمود که پاسخ به آن منتهی به تهیه پست حاضر شد که به جهت استفاده سایر کاربران در سایت نیز منتشر می شود. شما هم میتوانید برای طرح پرسش حقوقی خود، ضمن مراجعه به پست راهنماي مشاوره حقوقي و قضايي در قضاوت آنلاين و مطالعه کامل آن، در کانال قضاوت آنلاین کانال قضاوت آنلاین عضو شده و از لینک تماس با مدیر اقدام به طرح آن نماید.
هرگاه اشتباه مادی عبارتی در صدور رأی حادث شود که معروف به سهو قلم است مانند اشتباه در ذکر مشخات اصحاب دعوی، موضوع از مصادیق اشتباه رأی محسوب می شود. به عبارت دیگر، فرض بر این است كه رأی از جهت انعكاس جهات و دلایل مربوط به دعوی صحیح است و اشتباه مربوط به اركان آن نبوده و خللی به آن وارد نمی سازد، وگرنه دادگاه حق اصلاح آن را ندارد مانند اشتباه در نتیجه رأی. تا زمانی که از حکمی تجدیدنظرخواهی نشده است، مرجع اصلاح همان دادگاه صادر کننده حکم است اما اگر از آن تجدیدنظرخواهی شود، اصلاح آن با مرجع تجدیدنظر خواهد بود.
اشتباه رأی از مصادیق عدم رعایت تشریفاتی است که به اساس رأی خللی وارد نمیکند. برای مشاهده تفاوت این تشریفات و اصول و آثار نقض هریک به پست اصول و تشریفات دادرسی؛ تعریف، تفاوت و تمایز این آنها مراجعه نمایید. همچنین برای تمییز اشتباه اساسی از غیرآن، ملاکهایی وجود دارد که انشاء الله در فرصتی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
تصحیح حكم جزء لایتجزای حكم است. بنابراین، اولاً: دادن رونشت حكم به اصحاب دعوی یا وكلای آنان یا اشخاص دیگر بدون پیوست كردن حكم تصحیحی ممنوع است. ثانیاً: در مواردی كه اصل حكم یا قرار قابل تجدیدنظر باشد، حكم تصحیحی نیز قابل تجدیدنظر است و در مواردی كه برای تقاضای تجدیدنظر رعایت مدت لازم باشد، رعایت آن مدت نیز در مورد حكم تصحیحی لازم است. ثالثاً: هرگاه حكم مورد تصحیح بواسطه اعتراض یا حكم و قرار تصحیح شود یا به علت درخواست تجدیدنظر از بین برود، حكم تصحیحی نیز از اعتبار خواهد افتاد. رابعاًهرگاه در قسمتی از حكم اشتباه رخ داده باشد، اجراء سایر قسمت های حكم برای تصحیح، معطل نخواهد شد. خامساً: از نظر اصطلاحی، رأیی که در مقام رفع اشتباه صادر می شود را رأی تصحیحی گویند زیرا اشتباه موجود در رأی را تصحیح میکند در حالی که متأسفانه اکثریت به غلط به آن رأی اصلاحی گویند، حال آن که، رأی اصلاحی به آن رأیی گویند که دادگاه تجدیدنظر در مقام رفع اشتباه از رأی دادگاه بدوی صادر میکند زیرا اصولاً فلسفه وجود دادگاه تجدیدنظر جلوگیری از اشتباه و اصلاح احکام دادگاه های نخستین است.
در قانون آیین دادرسی کیفری 1392 مادهی خاصی برای اصلاح قرارهای نهایی صادره قضات تحقیقِ دادسرا اعم دادیار یا بازپرس نیست، در نتیجه به نظر می رسد که باید از ملاک ماده 381 این قانون استفاده شود به ویژه آن که در ماده لفظ رأی بکار رفته که اطلاق آن شامل قرار و حکم هر دو می شود.
گرچه در قانون آیین دادرسی مدنی به عنوان قانون شکلی مادر، قواعد مربوط به صدور رأی و دادنامه و وقوع اشتباه و اصلاح آن بیان شده است اما قانونگذار در برخی از قوانین نیز به بنا به مصالحی آن را به صورت مجزا هم مورد تأکید قرار داده است. مصادیق قانونی تصحیح رأی در قوانین موضوع عبارتند از:
تصحیح رأی در امور حقوقی
الف- مرحله بدوی
ماده 309- هرگاه در تنظیم و نوشتن رای دادگاه سهو قلم رخ دهد مثل از قلم افتادن كلمهای یا زیاد شدن آن و یا اشتباهی در محاسبه صورت گرفته باشد، تا وقتی كه از آن درخواست تجدیدنظر نشده، دادگاه راساً یا به درخواست ذی نفع ، رای را تصحیح می نماید. رای تصحیحی به طرفین ابلاغ خواهد شد. تسلیم رونوشت رای اصلی بدون رونوشت رای تصحیحی ممنوع است. حكم دادگاه در قسمتی كه مورد اشتباه نبوده، درصورت قطعیت اجرا خواهد شد.
تبصره 1 – در مواردی كه اصل حكم یا قرار دادگاه قابل واخواهی یا تجدیدنظر یا فرجام است تصحیح آن نیز در مدت قانونی، قابل واخواهی یا تجدیدنظر یا فرجام خواهد بود.
تبصره 2 – چنانچه رای مورد تصحیح به واسطه واخواهی یا تجدیدنظر یا فرجام نقض گردد، رای تصحیحی نیز از اعتبار خواهد افتاد.
اصلاح رأی بدوی در مرحله تجدیدنظر
ماده ۳۵۱ – چنانچه دادگاه تجديدنظر در رأي بدوي غيراز اشتباهاتي از قبيل اعداد، ارقام، سهو قلم، مشخصات طرفين و يا از قلمافتادگي در آنقسمت از خواسته كه به اثبات رسيده اشكال ديگري ملاحظه نكند ضمن اصلاح رأي، آن را تأييد خواهد كرد.
برخی محاکم تجدیدنظر عقیده دارند که ماده فوق به موجب «تبصره 4 ( اصلاحی ۲۸/۷/۱۳۸۱) قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب مصوب 15 تیر 1373 با اصلاحات و الحاقات بعدی که مقرر می دارد: «اگر حكم تجدیدنظر خواسته از نظر محاسبه محكوم به یا خسارات یا تعیین مشخصات طرف های دعوا یا تعیین نوع و میزان مجازات و تطبیق عمل با قانون متضمن اشتباهی باشد كه به اساس حكم لطمه ای وارد نسازد ، مرجع تجدیدنظر با اصلاح حكم آن را تایید می نماید و تذكرلازم را به دادگاه بدوی خواهد داد.» نسخ ضمنی شده و در آرای خود به این تبصره استناد می نمایند.
ب- مرحله تجدیدنظر
ماده ۳۶۰ – هرگاه در تنظيم و نوشتن رأي دادگاه تجديدنظر، سهو يا اشتباهی رخ دهد همان دادگاه با رعايت ماده (۳۰۹) آن را اصلاح خواهد كرد.
پ- مرحله فرجامی
ماده ۳۹۵ – در موقع رسيدگي، عضو مميز گزارش پرونده و مفاد اوراقي را كه لازم است قرائت مينمايد و طرفين يا وكلاء آنان در صورت حضورميتوانند با اجازه رئيس شعبه مطالب خود را اظهار نمايند و همچنين نماينده دادستان كل در موارد قانوني نظر خود را اظهار مينمايد.
اظهارات اشخاص فوقالذكر درصورت جلسه قيد و به امضاي آنان ميرسد. عضو مميز باتوجه به اظهارات آنان ميتواند قبل از صدور رأي، گزارش خودرا اصلاح نمايد.
ماده 403- اگر رای مورد درخواست فرجام از نظر احتساب محكوم به یا خسارات یا مشخصات طرفین دعوا و نظیر آن متضمن اشتباهی باشد كه به اساس رای لطمه وارد نكند، دیوان عالی كشور آن را اصلاح و رای را ابرام می نماید. همچنین اگر رای دادگاه به صورت حكم صادر شود ولی از حیث استدلال و نتیجه منطبق با قرار بوده و متضمن اشكال دیگری نباشد، دیوان عالی كشور آن را قرار تلقی و تایید می نماید و نیز آن قسمت از رای دادگاه كه خارج از خواسته خواهان صادر شده باشد ، نقض بلاارجاع خواهد شد.
تبصره ـ هرگاه سهو یا اشتباه یادشده دراین ماده در رای فرجامی واقع شود ، تصحیح آن بادیوان عالی كشور خواهد بود.
ماده 2 قانون نحوه وصول مطالبات بانكها مصوب 5/10/1368:
«در خصوص دعاوی كه قبلاً راجع به مطالبات بانكها نزد مراجع قضایی مطرح و منجر به صدور حكم شده است و هزینه ها و متفرعات و جریمه تاخیر تادیه و جزای تخلف از شرط متعلقه كه وصول آن به نفع بانك مورد لحوق حكم واقع نشده است، بانكها می توانند تقاضای تصحیح حكم را از مرجع صادركننده حكم بنمایند و مرجع صادركننده حكم مكلف است وفق مقررات این قانون رسیدگی و احكام صادره را تصحیح نماید. مقررات این قانون در مورد دعاوی كه در حال حاضر در محاكم مطرح رسیدگی است نیز اعمال می گردد.»
ت- مرحله اعاده دادرسی
ماده ۴۳۸ – هرگاه پس از رسيدگي، دادگاه درخواست اعاده دادرسي را وارد تشخيص دهد، حكم مورد اعاده دادرسي را نقض و حكم مقتضي صادرمينمايد. درصورتي كه درخواست اعاده دادرسي راجع به قسمتي از حكم باشد، فقط همان قسمت نقض يا اصلاح ميگردد. اين حكم از حيثتجديدنظر و فرجام خواهي تابع مقررات مربوط خواهد بود.
تصحیح رأی داور
ماده 487 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1397/1/21:
«تصحیح رای داوری در حدود ماده ( 309) این قانون قبل از انقضای مدت داوری راساپ با داور یا داوران است و پس از انقضای آن تا پایان مهلت اعتراض به رای داور ، به درخواست طرفین یا یكی از آنان با داور یا داوران صادر كننده رای خواهد بود . داور یا داوران مكلفند ظرف بیست روز از تاریخ تقاضای تصحیح رای اتخاذ تصمیم نمایند . رای تصحیحی به طرفین ابلاغ خواهد شد . دراین صورت رسیدگی به اعتراض دردادگاه تا اتخاذ تصمیم داور یا انقضای مدت یادشده متوقف می ماند.»
تصحیح رأی در امور حسبی
از قانون امور حسبی مصوب ۱۳۱۹ با اصلاحات و الحاقات بعدی
ماده 38- هر گاه در تصمیم دادگاه اشتباهی در حساب یا سهو قلم یا اشتباهات دیگری رخ دهد مثل از قلم افتادن نام یكی از اشخاص ذینفع یا زیادشدن نامی مادام كه آن تصمیم به وسیله شكایت به دادگاه بالاتر از دادگاه خارج نشده باشد دادگاه صادركننده تصمیم مستقلاً یا به درخواست یكی ازاشخاص ذینفع آن را تصحیح مینماید و این تصحیح زیر تصمیم دادگاه یا برگ دیگری كه پیوست آن میشود نوشته خواهد شد. دادن رونوشت ازتصمیم دادگاه بدون پیوست نامبرده ممنوع است. تصحیح به اشخاصی كه تصمیم دادگاه باید ابلاغ شود ابلاغ میشود و در مواردی كه تصمیم دادگاه قابل پژوهش است تصحیح آن هم در مدت مقرر برایپژوهش قابل پژوهش خواهد بود.
ماده 39 – هر گاه تصمیم دادگاه از اعتبار افتاده باشد تصحیح هم از اعتبار خواهد افتاد.
تصحیح رأی در دیوان عدالت اداری
از قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب ۲۵ خرداد ۱۳۹۲ مجمع تشخیص مصلحت نطام
ماده ۱۵-صدور حکم اصلاحی، رفع ابهام و اشکال، دستور اجرای حکم و انفصال مستنکف و هرگونه اقدامی که مستلزم تصمیم گیری مجدد است، به عهده شعبه صادرکننده رأی قطعی است.
ماده ۶۳ ـ هرگاه شعبه رسیدگیکننده دیوان درمرحله رسیدگی به آراء و تصمیمات مراجع مذکور در بند (۲) ماده(۱۰) این قانون، اشتباه یا نقصی را ملاحظه نماید که به اساس رأی لطمه وارد نکند، آن را اصلاح و رأی را ابرام می نماید و چنانچه رأی واجد ایراد شکلی یا ماهوی مؤثر باشد، شعبه مکلف است با ذکر همه موارد و تعیین آنها، پرونده را به مرجع مربوط اعاده کند. مرجع مذکور موظف است مطابق دستور شعبه دیوان نسبت به رفع نقص یا ایرادهای اعلامی اقدام و سپس مبادرت به اتخاذ تصمیم یا صدور رأی نماید.
در صورتی که از تصمیم متخذه و یا رأی صادره مجدداً شکایت شود، پرونده به همان شعبه رسیدگیکننده ارجاع می شود. شعبه مذکور چنانچه تصمیم و یا رأی را مغایر قانون و مقررات تشخیص دهد، مستند به قانون و مقررات مربوط، آن را نقض و پس از اخذ نظر مشاورین موضوع ماده(۷) این قانون، مبادرت به صدور رأی ماهوی می نماید.
تبصره ـ شعبه می تواند علاوه بر نظر مشاورین موضوع ماده(۷)، عنداللزوم از نظر کارشناسان و متخصصین هر رشته، از میان کارشناسان رسمی دادگستری و یا دستگاههای مربوط استفاده نماید.
ماده۷۰ـ چنانچه شعبه تجدیدنظر در رأی بدوی غیر از اشتباهاتی از قبیل اعداد، ارقام، سهو قلم، مشخصات طرفین و یا از قلم افتادگی در آن قسمت از خواسته که به اثبات رسیده، اشکال دیگری ملاحظه نکند ضمن اصلاح رأی، آن را تأیید می کند.
ماده۷۶ـ صدور حکم اصلاحی در مورد سهو قلم یا اشتباه محاسبه و یا رفع ابهام که توسط شعبه صادرکننده رأی انجام می شود، مشمول مواد (۷۴) و (۷۵) این قانون نیست.
تصحیح رأی در شورای حل اختلاف
ماده ۲۸ قانون شوراي حل اختلاف مصوب ۱۶ آذر ۱۳۹۴ کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی
هرگاه در تنظیم یا نوشتن رأی سهو قلم رخ بدهد مانند از قلم افتادن کلمه ای یا اضافه شدن آن و یا اشتباه در محاسبه صورت گرفته باشد تا وقتی که نسبت به آرای مذکور اعتراض نشده است، قاضی شورا رأساً یا با درخواست ذینفع رأی را تصحیح میکند و رأی تصحیحشده به طرفین ابلاغ میشود. تسلیم رونوشت رأی اصلی بدون رأی تصحیحشده ممنوع است.
اصلاح ، ابطال و لغو اجراییه
ماده 11 قانون اجرای احكام مدنی مصوب 1 آبان 1356 مصوب مجلس شورای ملی
هر گاه در صدور اجراییه اشتباهی شده باشد دادگاه میتواند رأساً یا به درخواست هر یك از طرفین به اقتضای مورد اجراییه را ابطال یا تصحیح نماید یا عملیات اجرایی را الغاء كند و دستور استرداد مورد اجرا را بدهد.
اصلاح کیفرخواست و آراء در امور کیفری
الف- اصلاح کیفرخواست
ماده ۲۷۹: در کیفرخواست موارد زیر قید میشود:
الف – مشخصات متهم، شامل نام، نام خانوادگی، نام پدر، شهرت، سن، شغل، شماره ملی، شماره شناسنامه، تابعیت، مذهب، محل اقامت و وضعیت تأهل او
ب – آزاد، تحت قرار تأمین یا نظارت قضائی بودن متهم و نوع آن و یا بازداشت بودن وی با قید علت و تاریخ شروع بازداشت
پ – نوع اتهام، تاریخ و محل وقوع جرم اعم از بخش، دهستان، روستا، شهر، ناحیه، منطقه، خیابان و کوچه
ت – ادله انتساب اتهام
ث – مستند قانونی اتهام
ج – سابقه محکومیت مؤثر کیفری متهم
چ – خلاصه پرونده شخصیت یا وضعیت روانی متهم
تبصره – هرگاه در صدور کیفرخواست، سهو قلم یا اشتباه بیّن صورت گیرد، تا پیش از ارسال به دادگاه، دادستان آنرا اصلاح و پس از ارسال کیفرخواست به دادگاه، موارد اصلاحی آن را به دادگاه اعلام می کند.
ماده ۲۸۰– عنوان اتهامی که در کیفرخواست ذکر میشود، مانع از تعیین عنوان صحیح قانونی توسط دادگاه نیست. در صورتیکه مجموع اعمال ارتکابی متهم در نتیجه تحقیقات دادسرا روشن باشد و دادگاه فقط عنوان اتهام را نادرست تشخیص دهد، مکلف است اتهام جدید را به متهم تفهیم، تا از اتهام انتسابی مطابق مقررات دفاع کند و سپس مبادرت به صدور رأی نماید.
ماده ۲۸۲- دادستان نمیتواند پس از ارسال پرونده به دادگاه از اصل اتهام یا ادله آن عدول و بر این اساس کیفرخواست را مسترد یا اصلاح کند و فقط میتواند دلایل جدید له یا علیه متهم را که کشف یا حادث میشود به دادگاه اعلام کند.
ب- مرحله بدوی
ماده 381: «هرگاه در تنظیم و نوشتن رأی دادگاه، سهو قلمی مانند کم یا زیاد شدن کلمه ای رخ دهد و یا اشتباهی در محاسبه صورت گیرد، چنانچه رأی قطعی باشد یا به علت عدم تجدیدنظرخواهی و انقضای مواعد قانونی، قطعی شود یا هنوز از آن تجدیدنظرخواهی نشده باشد، دادگاه خود یا به درخواست ذینفع یا دادستان، رأی تصحیحی صادر می کند. رأی تصحیحی نیز ابلاغ میشود. تسلیم رونوشت یا تصویر هریک از آراء، جداگانه ممنوع است. رأی دادگاه در قسمتی که مورد اشتباه نیست، درصورت قطعیت اجراء می شود.
تبصره 1- در مواردی که اصل رأی دادگاه قابل واخواهی، تجدیدنظر یا فرجام است، تصحیح آن نیز در مدت قانونی، قابل واخواهی، تجدیدنظر یا فرجام میباشد.
تبصره 2- هرگاه رأی اصلی به واسطه واخواهی، تجدیدنظر یا فرجام نقض شود، رأی تصحیحی نیز بی اعتبار می شود.
پ- مرحله تجدیدنظر
ماده ۴۵۷– اگر رأی تجدیدنظرخواسته از نظر تعیین مشخصات طرفین یا تعیین نوع و میزان مجازات، تطبیق عمل با قانون، احتساب محکومٌبه یا خسارت و یا مواردی نظیر آن، متضمن اشتباهی باشد که به اساس رأی، لطمه وارد نسازد، دادگاه تجدیدنظر استان، رأی را اصلاح و آن را تأیید میکند و تذکر لازم را به دادگاه نخستین میدهد.
ماده ۴۵۸– دادگاه تجدیدنظر استان نمیتواند مجازات تعزیری یا اقدامات تأمینی و تربیتی مقرر در حکم تجدیدنظرخواسته را تشدید کند، مگر در مواردی که مجازات مقرر در حکم نخستین برخلاف جهات قانونی، کمتر از حداقل میزانی باشد که قانون مقرر داشته و این امر مورد تجدیدنظر خواهی شاکی و یا دادستان قرار گرفته باشد. در این موارد، دادگاه تجدیدنظر استان با تصحیح حکم، نسبت به تعیین حداقل مجازاتی که قانون مقرر داشته است، اقدام میکند.
اصلاح احکام بانکی
ماده ۲ قانون نحوه وصول مطالبات بانكها مصوب ۱۳۶۸/۱۰/۵ مجمع تشخیص مصلحت نظام:
درخصوص دعاوي كه قبلاً راجع به مطالبات بانكها نزد مراجع قضايي مطرح و منجر به صدور حكم شده است و هزينه ها و متفرعات و جريمه تاخير تاديه و جزاي تخلف از شرط متعلقه كه وصول آن به نفع بانك مورد لحوق حكم واقع نشده است ، بانكها مي توانند تقاضاي تصحيح حكم را از مرجع صادركننده حكم بنمايند و مرجع صادركننده حكم مكلف است وفق مقررات اين قانون رسيدگي و احكام صادره را تصحيح نمايد . مقررات اين قانون در مورد دعاوي كه در حال حاضر در محاكم مطرح رسيدگي است نيز اعمال مي گردد.
سهو قلم یا اشتباه بین در رأی هیأت موضوع بند 2 ماده 133 قانون برنامه چهارم توسعه
ماده 8 آیین نامه اجرایی بند 4 ماده 133 قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مصوب 14 اردیبهشت 1384 هیأت وزیران:
در صورتی که معلوم شود در آرای صادر شده هیأتها به علت سهو قلم، مطلبی ساقط شده یا اشتباه بینی رخ داده است یا در مبانی مستند رای اشتباهی پیش آمده باشد، چنانچه رای اجرا نشده باشد، هیأت پس از بررسی، رای اصلاحی صادر مینماید، در این صورت دبیر هیأت مکلف است مفاد رای اصلاحی را در دفتر آرا ثبت نموده و شماره و تاریخ آن را در ملاحظات رای قبلی قید و به امضای اعضایهیأت رسانده و به واحد ثبتی ابلاغ نماید. در صورتی که رای اجرا شده باشد، مراتب اشتباه به هیأت نظارت ثبت استان گزارش میشود.
تبصره ـ مرجع تجدید نظر نسبت به آرای هیأت نظارت، شورای عالی ثبت میباشد.
نظریات مشورتی اداره حقوقی در خصوص اصلاح رأی و دادنامه
⇐ نظریه شماره 5633/7 – 7/9/1380 ا . ح . ق:
«منظور از اشتباه قاضی در صدور رای، هرگونه حكم غیرصحیح و مغایر با ضوابط قانونی است و لذا منحصر به اشتباه در محاسبه و امثال آن نیست و هرگاه مورد مطروحه از موارد مذكور درماده 309 ق . آ . د . م . 1379 باشد در این صورت موضوع از مصادیق تصحیح رای محسوب و ذی نفع یا قاضی مجری حكم باید مراتب را جهت تصحیح رای به قاضی صادركننده حكم اعلام دارد و در غیر موارد مذكور در ماده 309 مورد از مصادیق ماده 326 قانون مورد بحث در امور حقوقی یا ماده 235 ق . آ . د . ك . 1378 در دعاوی جزایی می باشد.»
⇐ سؤال: در صورتی كه نام یكی از خواندگان از قلم افتاده باشد و وی را در هیچ یك از جلساتدادرسی دعوت نكنند حكم صادره نسبت به وی چه تاثیری دارد؟.
نظریه شماره 6322/7 ـ 15/11/66 ا.ح.ق.: از قلم افتادن نام یكی از اصحاب دعوی دو صورت دارد:
1 ـ با وجود ذكر نام او در دادخواست و دعوت او برای محاكمه صدور حكم نام او در حكمذكر نشده باشد. این مورد مشمول ماده 189 قانون آیین دادرسی مدنی بوده و باید حكم تصحیحشود.
2 – اساساً در طول دادرسی از ابلاغ دادخواست تادعوت برای محاكمه و هنگام صدور حكمبر اثر غفلت یا عدم توجه وقت به او ابلاغ نشده و برای محاكمه دعوت نگردیده و در حكم هماسمی از او برده نشده است در این صورت حكم صادره تاثیری برعلیه او نخواهد داشت وپرونده نسبت به او مفتوح است و باید طبق قانون برای محاكمه دعوت و پس از تشریفاتمراحل قانونی در مورد او مستقلاً حكم صادر گردد.
⇐ سؤال: اگر در حكمی فقط شماره ماده استنادیه اشتباه باشد آیا طبق ماده 189 قانون آییندادرسی مدنی قابل تصحیح است یا نه؟
نظریه شماره 1525/7 ـ 29/3/63 ا.ح.ق: نظر به اینكه طبق بند 4 از ماده 153 قانون آیین دادرسی مدنی جهات و دلائل رأی و مواد استنادیه بایستی در حكم قید گردد اصل بر این است كه ماده یا مواد استنادیه در رأی بایدمنطبق با جهات و دلائل دعوی مربوطه باشد و در صورتی كه رای صادره از جهت انعكاسدلائل مربوط به دعوی صحیح ولی ازجهت استناد به ماده سهو قلم شده باشد به طوری كهتزلزلی در اركان رأی ایجاد ننماید، به درخواست اصحاب دعوی و مطابق مفاد ماده 189 قانونآیین دادرسی مدنی قابل تصحیح میباشد.
⇐ سؤال: حكمی صادر شده و در آن اشتباهاً قابل رسیدگی واخواهی را قابل رسیدگی پژوهشی قید نموده است. مرجع رسیدگی پژوهشی به استناد ماده 7 قانون اصلاح پارهای از قوانیندادگستری دعوی پژوهشخواه را قابل پذیرش ندانسته و به رد آن اظهارنظر نموده است. آیا اینحكم قطعی و قابل اجراء میباشد یا خیر؟.
نظریه شماره 202/7 ـ 22/1/60 ا.ح.ق: چون رأی صادر طبق قانون قابل اعتراض بوده و قید قابل پژوهشی در دادنامه تاثیریدر قابل اعتراض بودن رأی مذكور ندارد و با توجه به اینكه محكوم علیه بهرحال بر رأی مزبوراعتراض نموده است و اظهارنظر مرجع پژوهشی نیز در حقیقت رد صلاحیت آن مرجع تلقیمیگردد بنابراین اعتراض محكوم علیه واخواهی تلقی گردیده و باید در دادگاه صادر كننده حكمغیابی مطرح شود و قبل از رسیدگی به اعتراض مذكور حكم نخستین قابلیت اجرایی ندارد ومورد هم از موارد تصحیح حكم نیست.
⇐ سئوال: در صورتیكه وكیل حقالوكاله مرحله تجدیدنظر را مطالبه كرده باشد، ولی دادگاه تجدیدنظر حقالوكاله را مورد حكم قرار نداده باشد، مورد از مصادیق اصلاح رای مذكور در ماده 309 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی است؟.
نظریه شماره 138/7 مورخ 21/1/1386اداره كل امور حقوقی قوه قضائیه
چنانچه خواهان یا وكیل وی با داشتن حق مطالبه حقالوكاله ضمن طرح دعوی اصلی، مطالبه حقالوكاله را نیز كرده باشد و دادگاه بدوی ضمن صدور حكم نسبت به دعوی اصلی به حقالوكاله رای داده باشد ولی دادگاه تجدیدنظر حكم به حقالوكاله این مرحله صادر ننموده باشد این مورد از مصادیق ماده 309 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی(3) نیست زیرا كلمهای از قلم نیفتاده و یا جملهای اضافه نشده یا اشتباهی در محاسبه صورت نگرفته است بلكه نسبت به حقالوكاله رای داده نشده است. لذا محكومله ناگزیر است مجدداً نسبت به مطالبه حقالوكاله مرحله تجدیدنظر دادخواست جداگانه تقدیم نماید.
با عرض سلام و خسته نباشید می خواستم یک سری منابع بهم راجع به اعتبار رای قاضی و نقض آن معرفی کنید با تشکر.
با سلام
متأسفانه، منابع خاصی در اختیار ندارم تا معرفی کنم اما پیشنهاد می کنم در خصوص اعتبار و به ویژه جهات و دلایل نقض آراء مراجع قضایی، در رویه قضایی این مراجع کنکاش کنید، از جمله کتب مجموعه آراء قضایی در امور کیفری و حقوقی از پژوهشگاه قوه قضاییه، آراء دیوان عالی کشور در موضوعات حقوقی، کیفری و … به اهتمام یدالله بازگیر.
با سلام و احترام
دادگاه تجدید نظر در یک خط نوشته:اصل پرونده به جهت رفع نقص ماهیتی به شعبه بدوی دادگاه کیفری اعاده گردید…منظور از این جمله چیه؟رفع نقص ماهیتی؟
ممنون
با سلام
برای اعلام نظر دقیق باید رأی دادگاه تجدیدنظر ملاحظه شود اما در حدی که شما بیان نمودید، منظور آن است که در رسیدگی به موضوع دعوی و دلایل هریک از طرفین نواقصی وجود دارد که باید دادگاه بدوی رفع کند و متعاقب آن و با اعاده پرونده به دادگاه دادگاه تجدیدنظر استان، این دادگاه نسبت به اعتراض صورت گرفته اعلام نظر نهایی نماید.
با سلام ((گرچه در قانون آیین دادرسی مدنی به عنوان قانون شکلی مادر، قواعد مربوط به صدور رأی و دادنامه و وقوع اشتباه و اصلاح آن بیان شده است اما قانونگذار در برخی از قوانین نیز به بنا به مصالحی آن را به صورت مجزا هم مورد تأکید قرار داده است. مصادیق قانونی تصحیح رأی در قوانین موضوع عبارتند از:)) در صورت امکان مصادیق قانونی را بیان نمایید.
با درود
در پست حاضر نیز به کیفیتی که در سئوال اشاره کردید، اقدام شد و مصادیق تصحیح رأی در برخی از قوانین مبتلاء به، نظیر قانون آیین دادرسی مدنی (در مراحل بدوی، تجدیدنظر، فرجامی و اعاده دادرسی)، قانون آیین دادرسی کیفری (کیفرخواست و آراء کیفری)، قانون امور حسبی، قانون دیوان عدالت اداری، قانون شورای حل اختلاف به صورت مشروع به همراه نظریات اداره حقوقی آورده شده است. اگر شما مصادیق دیگری در قوانین پراکنده کشوری سراغ دارید، مایه خوشحالی خواهدشد که اعلام نموده تا جهت مزاید دانش بازدیدکنندگان منتشر شود.
با عرض سلام وخسته نباشید
این جانب در خصوص دعوایی از دادگاه در سال 88 دادخواست مطالبه الباقی ثمن رادادم و رای صادره با قبول دادخواست به محکوم علیه ابلاغ گردید به پرداخت ثمن و تاخیر تادیه و هزینه دادرسی که محکوم علیه ضمن واخواهی تقاضای کارشناسی نمودند. با توجه به پایین آمدن ملک دادگاه دادگاه با لحاظ نظر کارشناس محکوم علیه را به پرداخت نیمی از طلب و پرداخت هزینه دادرسی و بدن لحاظ تاخیر و تادیه محکوم نمودند و اینجانب با گذشت مهلت قانونی نتوانستم به رای صادره اعتراض نمایم و رای با ارجاع به تجدید نظر و دیوان به صورت قطعی درآمد بدون ورود به ماهیت دعوا. حال بنده پس از گذشت چند سال تقاضای اجرای حکم را دارم ولی در آن نسبت به تاخیر تادیه قاضی هیچگونه اظهار نظری ننمودند . آیا بنده میتوانم درخواست رفع ابهام از رای رابدهم . وایا دادخواست من پذیرفته میشود. ممنون از راهنمائی تون.
با سلام
بدون ملاحظه رأی اولیه و نیز رأی صادره در مرحله واخواهی نمی توان اعلام نظر دقیق نمود. در فرض مطالبه خسارت تأخیر تأدیه در دادخواست تقدیمی، ممکن است دادگاه در ابتداء شرایط ماده 522 قانون آیین دادرسی مدنی را وارد دانسته و مبادرت به صدور رأی نسبت به آن نموده باشد، به ویژه آن که خوانده دعوی حضور نداشته است، اما در اثر اعتراض واخواه، دادگاه به این نتیجه رسید که این شرایط وجود ندارد و حکم به پرداخت آن صادر ننمود که در این صورت نیز می بایست در رأی صادره نفیاً اعلام نظر می شد. احتمال دارد که در حکم دادگاه اعلام نظر شده اما در هنگام نگارش دادنامه از قلم افتاده باشد که در این صورت می توانید مراتب را در اجرای ماده 309 قانون مزبور به دادگاه اعلام کنید تا با بررسی امر و در صورت صحت، رأی تصحیحی صادر کند اما در غیر این صورت، با توجه به قطعیت رأی امکان اعتراض شما وجود ندارد. ضمناً محاسبه خسارت تأخیر تأدیه براساس شاخص بهای کالا و خدمات مصرفی در مناطق شهری ایران که از سوی بانک مرکزی منتشر می شود، صورت می گیرد، مگر این که طرفین به نحو دیگری مصالحه کرده باشند.
دادنامه ای به خواسته الزام به تنظیم سند رسمی ملکی به استناد به مبایعه نامه عادی که تاریخ ان مقید به سال شصت است غیابا صادر میشود وخوانده مجهول المکان اعلام میشود با حکم غیابی با ضامن احرا میشود ومال به اشخاص دیگری منتقل و شروع به ساخت وساز میشود در واخواهی واخواه ادعای جعلی بودن مبایعه نامه و درخواست کارشناسی امضا میکند خوانده اظهار میدارد که مبایعه نامه سرقت شده با این توضیح که خواهان ملک را به تصرف خوانده فقط به منظور استفاده بنا به دلایل انسانی داده بوده به هر حال دادگاه در کمال تعحب بدون توجه به اینکه اولا دادنامه بدوی مستند به مبایعه نامه ای صادر شده که ادعای جعلیت ان شده در دادنامه واخواسته به استناد تصرف خوانده اعلام میدارد دیگر نیازی به برسی سایر دلایل نیست حال سوال این است ایا دادگاه می تواند مستند تایید دادنامه واخواسته را دلیلی غیر از انچه دادنامه بدوی ذکر نموده صادر کند یعنی میشود دادنامه به استناد مبایعه نامه حکم به الزام تنظیم سند بدهد ودر واخواهی همان حکم را مستند به تصرف تایید کند ایا استناد به تصرف در خصوص اموالی که مالکیت ثبتی دارند وبا تدلیس موفق به حکم غیابی شده است قانونی است با این توضیح که خواسته الزام به تنظیم سند بوده نه مالکیت ایا دادگاه می تواند اعلام کند نیازی به برسی دلایل نمی بیند ایا این حکم واحد نقض در تجدید نظر نخواهد بود؟ توضیحا خواهان طی مدت تصرف ادعای مالکیت نداشته ونمی تنسته داشته باشد به جهت اینکه اصولا بیعی صورت نگرفته بود ولی با سو استفاده از عدم حضور خوانده اقدام به جعل یک مبایعه نامه هادی مقید به تاریخ سال شصت ومجهول المکان معرفی کردن خواند متقلبانه حکم غیابی دریافت میکند به سپردن ضامن واحرای حکم بلافاصله به اشخاص متعدد واگذار میکند که البته از بستگانش هستن شروع به ساخت وساز میکن اینک در واخواهی ادعای سرقت اصل مبایعه نامه را میکند. ممنون از نظرات شما و تشکر
با سلام
سئوالهای که در بخش دیدگاه هر پست مطرح می شود، تنها در صورتی پاسخ داده می شود که مرتبط با موضوع همان پست باشد.، از آنجایی که سئوال شما واجد این ویژگی نبوده نمی توان در این بخش به آن پاسخ داد. لطفاً با مراجعه به راهنمای مشاوره حقوقی و قضایی در قضاوت آنلاین، و مطالعه آنچه بیان شد، مطابق آن سئوال خود را طرح نموده تا با بررسی آن اعلام نظر شود. با تشکر
سلام درسال88 طبق آدرس مندرج در سندمان پلاک 40 اصلی بخش 2 نوشته بود برای احقاق حق مان از شخصی شکایت کردیم درنهایت حکم به نفع ما صادر شد در استعلام های ادارت ثبت اسناد ودارایی و جهاد آدرس اعلام شده آدرس پلاک 40 اصلی بخش 6 نوشتن وحکم طبق دادخواست و سند صادر شد به از دوسال فهمیدیم که قسمتی از آدرس اشتباه است به ثبت مربوطه مراجعه کردیم اعلام کرد در دفتر قدیمی آدرس اول ثبت شده که در دفتردوم اصلاح شده در حال حاضر آدرس سند ما اصلاح شد سوال حال ما برای اصلاح سند چکار بکنیم چه عواقبی دارد ….ممنون میشم راهنمایی کنید
با سلام
به نظر می رسد که اشتباهی در صدور حکم دادگاه صورت نگرفته است تا نیاز به اصلاح آن باشد اما با عنایت به اعلام ثبت اسناد و املاک به شرحی که در سئوال آمد ه است، این امر مؤید وقوع اشتباه در ثبت ملک در بخش 2 به جای بخش 6 است اما مشخص نیست که زمان وقوع این اشتباه و نحوه آن چگونه صورت گرفته و آیا اصلاح انجام شده در دفتر دوم به موجب حکم هیأت نظارت موضوع ماده 25 قانون ثبت اسناد و املاک می باشد یا ثبت رأساً اقدام به چنین امری نمود؟
در هر حال، موضوع از طریق اداره ثبت محل وقوع ملک و عندالاقتضاء مراجعه به هیأت ذکرشده قابل پیگری خواهد.
سلام و عرض ادب
اسم من در رای صادره بدوی کیفری اشتباه تایپ گردیده و بجای حسین حسن ذکر گردیده .
آیا من در فرجه قانونی اعتراض نمایم یا این موضوع به نفع من میباشد؟
ممنون
با درود
اشتباه ذکر شده از مصادیق سهم قلم بوده که موجب اصلاح دادنامه است اما در ماهیت تصمیم نهایی دادگاه تأثیری ندارد.
پیشنهاد می شود که برای پرهیز از مشکلات بعدی، طی لایحه ای از دادگاه درخواست اصلاح آن را نمایید.
باسلام و خسته نباشید
بنده نیز ملکی رو فروخته ام که کل ملک 9 واحد میباشد و بنده نیز طبق قولنامه 6 واحدش را فروخته ام بنا به دلایلی چون به اختلاف خورده ایم و کارمان به شکایت بازی کشیده است و چون رای به دست من نرسیده است قاضی محترم دادگستری کل ملک که 9واحد میباشد را رای داده است و رای قطعی شده است. چون خریداران 2 نفر میباشن باید 2دانگ 2 دانگ سهم هر نفر را رای میداد ک متاسفانه قاضی ورداشته 3 دانگ 3دانگ رای داده است یعنی کل ساختمان را رای داده است و حتی بنگاه هم تاییدکرده است که 6واحد طبق قولنامه فروخته شده است و قاضی محترم در صدور رای اشتباه کرده است و من الان مونده ام که چیکار باید کنم و چه مراحلی باید انجام بدم. لطف میکنید اگه راهنمایی کنید.
با درود
در سئوال شما ابهاماتی وجود دارد، از یک طرف مدعی هستید که رأی بدست شما نرسیده و از طرف دیگر بیان داشتید که رأی قطعی شد و نیز مشخص نیست که شما در دادرسی شرکت داشته اید یا خیر و معلوم نیست که رأی بدوی به جهت عدم اعتراض قطعی شد یا در اثر تجدیدنظرخواهی و به این دلایل پاسخ دقیق دشوار است، با این وصف، اشتباه صورت گرفته از موارد سهو قلم نیست که از سوی دادگاه صادرکننده حکم اصلاح شود. بنابراین اگر در دادرسی شرکت نداشته اید، با توجه به ماده 417 قانون آیین دادرسی مدنی به عنوان معترض ثالث به حکم اعتراض کنید و اگر شرکت داشته اید و حکم قطعیت کامل یافته، می توانید از طریق درخواست اعاده دادرسی عادی برابر ماده 276 قانون مزبور و یا اعاده دادرسی فوق العاده مطابق ماده 447 قانون آیین دادرسی کیفری اقدام کنید.
استاد ارجمند با عرض سلام و ارادت بسیار استفاده کردم . خسته نباشید
با درود
بسی مایه خرسندی است که مطالب مفید و مور استفاده قرارگرفت.
سلام و تشکر از وقتی که میگذارید.در رای بدوی بجای تصریح بر اینکه مستند رای سند رسمی شماره… گردد به اشتباه نوشته شده سند عادی …. و همین امر باعث بروز مشکل در مطالبه خسارت از بیمه شده. با مراجعه به قاضی وی از تصحیح امتناع مینماید.تکلیف چیست چه راه دیگری پیشنهاد میکنید.متشکرم
با درود
با توجه به این که دادگاه اشتباه اعلام شده را نپذیرفت، این امر مؤید آن است که مقام قضایی شعبه نظر به عدم وقوع سهو قلم در صدور رأی شعبه دارد.
هرجند در صورت صحت وقوع اشتباه، عمل مقام فوق تخلف انتظامی محسوب و قابل شکایت در دادسرای انتظامی قضات است، شما می توانید از حکم دادگاه درخواست تجدیدنظر نموده و ضمن آن درخواست اصلاح نیز به عمل آورید.
سلام خسته نباشید
رأیی که در دادگاه بدوی علیه ما داده شده توسط دادرس بود، رئیس شعبه معتقد بود که حق با شماست.
آیا میشه رای بدوی رو اصلاح کرد یا نه؟
با تشکر
با درود
همانطور که در توضیحات مقدماتی پست حاضر بیان شد، تنها «اشتباه مادی عبارتی» در صدور رأی مشمول اصلاح آن است ولی «اشتباه در اساس رأی» که منجر به صدور حکم بر له یا علیه یکی از طرفین می شود، از آن می باشد.
بنابراین، پاسخ سئوال شما منفی است ولی می توانید از طریق یکی از شیوه های عادی یا فوق العاده اعتراض نظیر تجدیدنظرخواهی، اعاده دادسی (عادی و یا فوق العاده) اقدام کنید.
سلام و صبح بخیر
در دعوی حقوقی ابطال سند، رای ابطال صحیح و برقرار است اما اشکال و ایرادی وجود دارد مبنی بر این که در موقع ثبت دادخواست، پسوند فامیلی خوانده با آنچه که در سامانه ثبت ثنا ارسال شده است، مغایرت دارد.
اداره ثبت احوال هم پسوند ثبت ثنا را تائید کرده است.
قاضی اعلام کرده که دادخواست رد می شود.
قبل از رسیدگی هم این موضوع از دید دفتر دادگاه پنهان مانده و اصلاح نشده است.
آیا امکان اصلاح آن وجود دارد؟
با سپاس و تشکر فراوان از پاسخگوئی
با سلام
در صورتی که اشتباه صورت گرفته موجب تغییر در هویت خوانده نشود، مورد از موارد سهو قلم محسوب شده و خللی به حکم صادره وارد نمی کند. بنابراین رد خواست در بعد از صدور حکم موضوعیت ندارد.