چکده رأی: وجود بیماری لوسمی حاد (نوعی سرطان سلولیهای خونی) در زوجه، در صورت بروز آن بعد از عقد، به شرط بهبودی و عدم ممانعت در وظایف زناشویی، از مصادیق تدلیس در نکاح محسوب نبوده و موحب فسخ عقد ازدواج نخواهد بود.
شماره دادنامه: 9309970908300375
تاریخ صدور: 1393/7/1
مرجع صدور: شعبه 23 دیوان عالی کشور
خلاصه جریان پرونده:
درتاریخ 22/1/92 آقای ح.ر. دادخواستی به طرفیت خانم ن.ح .به خواسته فسخ نکاح به لحاظ عدم صحت و سلامت زوجه تقدیم دادگستری سبزوار نموده و توضیح داده است که در تاریخ 20/1/90 با خوانده ازدواج نمودهام و از آغاز عقد تاکنون زندگی زناشویی بدون هیچ گونه رابطه زناشوئی میگذرد بعد از عقد آگاه شدم که زوجه مبتلا به بیماری سرطان خون بوده و عامداً خود و بستگانش این امر را از اینجانب و خانواده ام پوشیده داشتهاند. از آنجائی که بیماری نامبرده از نوع مزمن و غیرقابل علاج میباشد و در عقد نکاح اصل بر صحت و سلامت زوجین بوده که ازدواج فوق الاشعار نیز بر این بنا واقع گردیده است، لذا ضمن تقاضای ارجاع امر به پزشکی قانونی و استدعای رسیدگی و صدور حکم مبنی بر فسخ نکاح به سبب عدم صحت و سلامت خوانده به استناد ماده 1128 قانون مدنی دارم. شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی سبزوار عهده دار رسیدگی به پرونده میشود.
خانم ط.ب. بهعنوان وکیل زوج و آقای ع.ک. بهعنوان وکیل زوجه انتخاب و معرفی میشوند و وکیل زوجه طی لایحهای اعلام میدارد اولاً عقد نکاح بین موکله و خواهان در 20/1/90 منعقد گردیده است و برابر مدارک موجود تاریخ ابتلاء به بیماری چندین ماه پس از عقد نکاح در پی عوارض ناشی از سرماخوردگی و تجویز نادرست دارو توسط پزشک عمومی و در پی عفونت به وجود آمده، حادث شده است و متأسفانه منتهی به ابتلاء موکل به بیماری سرطان خون گردیده است. بنابراین مبنای ادعای اولیه خواهان مبنی بر ابتلاء موکله به بیماری قبل از ازدواج باطل و بی اساس میباشد. ثانیاً بیماری عنوان شده از عیوب احصاء شده در ماده 1123 قانون مدنی نبوده تا موجب فسخ نکاح باشد. ثالثاً خیار فسخ فوری است که رعایت نگردیده است و پس از بروز بیماری خواهان از بدو شروع بیماری و در طول انجام معالجات در جریان امر بوده و دو سال از جریان بیماری و معالجات گذشته و در حال حاضر مدعی فسخ گردیده است و ادعای او با صراحت ماده 1131 قانون مدنی در تعارض و مغایرت میباشد، ضمن اینکه موکله با عنایت به خداوند متعال سلامت جسمی خویش را به دست آورده است.
جلسه دادگاه در تاریخ 13/3/92 با حضور مشاوره محترم دادگاه و وکیل خواهان و غیاب خوانده و وکیل وی تشکیل میگردد. وکیل خواهان بیان میدارد دعوی به شرح دادخواست تقدیمی است. مطابق ماده 1128 قانون مدنی عقد ازدواج به صحت و سلامت طرفین بنا میگردد و مطابق ادعای موکل، خوانده قبل از ازدواج دچار سرطان خون بوده و این موضوع را از موکل پنهان نموده است و به تازگی موکل از بیماری وی مطلع گشته و اقدام به طرح دعوی فسخ نکاح نموده است و برای اثبات این امر شهود دارد و لازم به ذکر است که موکل از فوریت طرح دعوی فسخ نکاح مطلع نبوده و لیکن علی رغم عدم اطلاع، به محض آگاهی از بیماری ایشان اقدام به طرح دعوی کرده است و جهت اثبات اینکه زوجه قبل از ازدواج با موکل دچار این بیماری بوده است، تقاضای استعلام از دکترهای معالج زوجه دارد.
دادگاه از پزشکان معالج زوجه و از مرکز درمانی فوق تخصص مغز و استخوان سبزوار رونوشت مدارک بالینی زوجه را مطالبه میکند و پس از وصول مدراک مربوطه زوجین را جهت اظهارنظر در خصوص نوع بیماری زوجه، قابل سرایت بودن آن، مضر بودن جهت فرزنددار شدن به پزشکی قانونی معرفی میکند تا به لحاظ مدارک پزشکی اظهارنظر فرمایند که در پاسخ اعلام میگردد (حسب معاینه بالینی و بررسی مدارک پزشکی (پرونده بیمارستان، نظریه متخصص) نامبرده (خانم ن.ح.) از تاریخ 6/2/90 با تشخیص بیماری لوسمی حاد (نوعی سرطان سلول های خونی) تحت درمان قرارگرفته و نهایتاً تحت پیوند مغز استخوان در تاریخ 10/7/91 قرار گرفته است و در حال حاضر شرایط بالینی مناسبی داشته و ممانعتی جهت انجام وظایف زناشویی ندارد، ضمناً بیماری مذکور مسری محسوب نمیگردد. لازم به ذکر است، ارزیابی درخصوص میزان اثربخشی پیوند و احتمال بروز ناباروری (ناشی از اثرات شیمی درمانی) مستلزم گذشت زمان خواهد بود. وکیل زوج نسبت به نظریه پزشکی قانونی اعتراض می نماید که موضوع به کمیسیون پزشکی ارجاع و نظریه و گواهی صادره از اداره کل پزشکی قانونی استان خراسان رضوی حاکی از تأیید مندرجات گواهی قبلی میباشد.
دادگاه نهایتاً پس از اخذ نظر مشاور ختم رسیدگی را اعلام و به موجب دادنامه شماره 102920 -3/10/92 توجهاً به مدافعات وکیل خوانده و نظریه پزشکی قانونی که اعلام داشته بیمار تحت درمان قرارگرفته و بیماری موصوف دارای شرایط بالینی مناسب بوده و ممانعتی جهت انجام وظایف زناشویی ندارد و مسری محسوب نمیگردد، دعوی مطروحه را غیرثابت تشخیص و رأی به رد دعوی خواهان صادر میکند.
آقای ح.ر. با وکالت آقایان م.پ و ه.ح. از رأی صادره تجدیدنظرخواهی میکند و شعبه شانزدهم دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی حسب الارجاع به موضوع رسیدگی و طی دادنامه شماره 600190 – 3/2/93 رأی تجدیدنظر خواسته را مطابق موازین قانونی عنوان و با رد تجدیدنظرخواهی رأی مزبور را عیناً تأیید میکند.
آقایان م.پ و ه.ح. وکلای زوج از رأی دادگاه تجدیدنظر فرجامخواهی نموده و پرونده پس از انجام تبادل لوایح به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع میگردد که به هنگام شور مشروح لایحه اعتراضیه وکلای فرجامخواه ولایحه جوابیه وکیل فرجام خوانده قرائت خواهد شد.
رأی دیوان
اعتراضات وکلای فرجامخواه با توجه به رسیدگی هائی که انجام گرفته است وارد نمیباشد و رأی فرجامخواسته به شماره 600190 – 3/2/93 صادره از شعبه 16 دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی مطابق مدارک موجود مغایرتی با موازین شرعی و قانونی و محتویات پرونده ندارد و از حیث رعایت اصول دادرسی نیز اشکال عمدهای که نقض رأی را موجب گردد مشهود نیست علی هذا دادنامه صادره فاقد اشکال و ایراد مؤثر تشیخص و ابرام میگردد.
رئیس و مستشار شعبه 23 دیوان عالی کشور
منبع: قضاوت آنلاین به نقل از بانک داده آراء پژوهشگاه قوه قضاییه
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد محترم جناب مرادی…
در موردی که زوج و خانوادهاش ابتلا به بیماری صرع را از زوجه پنهان نموده و به موجب حکم قطعی نیز به مجازات حبس به علت ترک انفاق محکوم گشته، تقاضای طلاق از سوی زوجه به دلیل عسر و حرج یا اینکه درخواست فسخ عقد نکاح به جهت ماده ۱۱۲۸ ق.م؛ کدامیک می تواند با توجه به ادله اثبات هر دعوا به جهت اثباتی مسیر ساده تری برای جدائی از همسر فراهم نماید؟
آیا شهادت خانواده زوجه در جهت فسخ عقد نکاح به علت پوشیده نگه داشتن بیماری زوج برای دادگاه قابل پذیرش می باشد؟ با فرض اینکه دادخواست الزام به تمکین زوج نیز در دادگاه تجدیدنظر با اعتراض زوجه نقض گردیده است…
با تشکر از وقتی که جهت پاسخگوئی در اختیار کاربران سایت مفیدتان قرارمی دهید.
با درود
پاسخ بخش نخست سئوال شما که پیشتر توسط خودتان مطرح شد، در پست «بیماری لوسمی حاد زوجه بعد از عقد نکاح در صورت بهبودی موجب فسخ نکاح نیست» بیان گردید که به آنجا مراجعه کنید.
برای اثبات وقوع عقد در حدود مقررات ماده 1128 قانون مدنی، شهادت شهود بیان شده مؤثر است که درجه تأثیر آن بر عهده دادگاه است.
نسبت به نقض حکم الزام زوجه به تمکین، باید دلایل زوجه در دعوا و همچنین علل نقض تسوط دادگاه مورد بررسی قرار گیرد تا مشخص شود که در دعوای فسخ نکاح می تواند مؤثر واقع شود یا خیر؟
با سلام و وقت بخیر .
سئوالم در مورد بیماری روانی همسر است که ایشان از همکاری جهت مراجعه به روانپزشک یا روانشناس سر باز میزند و همکاری نمی کند و احتمال می دهم که این مشکل روانی قبل از عقد با ایشان بوده…ولی ایشان کتمان می کرده …
در این شرایط بنده چکار باید بکنم و آیا این موجب فسخ نکاح می شود یا خیر؟
آیا از طریق قانونی می توانم زن را وادار کنم تا به روان شناس مراجعه کند یا خیر و اگر مراجعه کردیم و مشکلی نبود، آیا زن می تواند از من شکایت کند یا خیر؟
با درود
عیوب زن که موجب فسخ نکاح می شود، در ماده 1123 قانون مدنی بیان گردید لیکن بیماری روانی زوجه که بعد از عقد حادث شود از موارد آن نیست مگر این که قبل از عقد در وی وجود داشته که از زوج کتمان نموده که با جمع شرایطی که در ماده 1128 قانون مدنی تصریح گردیده است از موارد تدلیس در نکاح محسوب شده و از این جهت موجب فسخ نکاح شود.
در هر حال، اگر تحمل آن برای شما غیرممکن باشد، این امر مانع از آن نیست که شما به این دلیل درخواست طلاق نمایید.
در روند رسیدگی به دعوای فوق دادگاه زوجه را به پزشکی قانونی معرفی خواهد کرد و در صورت امتناع، این امر از دلایل مثبت درخواست شما محسوب خواهدشد.
در صورت عدم اثبات ادعای شما بر وجود بیماری روانی همسر، به جهت عدم وقوع جرمی از سوی شما، با وصف شکایت زوجه علیه شما، در نهایت منجر به قرار منع تعقیب خواهدشد.
سلام
ممنون از شما
اگر بعد از عقد متوجه شدیم که زن نابارور است آیا این مورد از موارد فسخ عقد به حساب می آید یا خیر ؟
با درود
با توجه به طرح اولین سئوال شما در ذیل دیدگاههای پست «فسخ نکاح به علت کتمان بیماری لوپوس زوجه» مشروحاً به این سئوال شما نیز پاسخ داده شد.
لطفا از پرسشهای تکراری خودداری نموده تا وقت ما صرف پاسخگویی به متقاضیانی که سئوالات جدیدی مطرح می کنند، شود.