رأی وحدت رویه شماره ۷۶۸ مورخ ۱۳۹۷/۱/۲۱ هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد مرجع صالح رسیدگی اعتراض مربوط به قرار منع تعقیب دادگاههای کیفری یک در مورد تجاوز به عنف در مرحله مقدماتی
شماره۱۱۰/۱۵۲/۱۰۳۶۲ ۱۳۳/۹۷/۸
مدیرعامل محترم روزنامه رسمی کشور
گزارش وحدت رویه ردیف ۳/۹۷ هیأت عمومی دیوان عالی کشور با مقدمه مربوط و رأی آن به شرح ذیل تنظیم و جهت چاپ و نشر ایفاد میشود.
معاون قضائی دیوان عالی کشور ـ ابراهیم ابراهیمی
مقدمه
جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف ۳/۹۷ رأس ساعت ۸:۳۰ روز سهشنبه مورخ ۱۳۹۷/۱/۲۱ به ریاست حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای حسین کریمی رئیس دیوان عالی کشور و با حضور حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای محمد مصدق نماینده محترم دادستان کل کشور و شرکت حضرات آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیه شعب دیوانعالیکشور، در سالن هیأت عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید و قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکتکننده در خصوص مورد و استماع نظر دادستان محترم کل کشور که به ترتیب ذیل منعکس میگردد، به صدور رأی وحدت رویه قضایی شماره ۷۶۸ ـ ۱۳۹۷/۱/۲۱ منتهی گردید.
الف: گزارش پرونده
بر اساس گزارشات واصله از حوزههای قضایی تهران، کرمانشاه و گلستان، از شعب مختلف دیوان عالی کشور درباره مرجع صالح برای رسیدگی اعتراض مربوط قرار منع تعقیب دادگاههای کیفری یک در مورد تجاوز به عنف، در مرحله مقدماتی، آراء متفاوت صادر شده است که جریان پروندههای کلاسه ۳۰۰۰۲۲ و ۲۰۰۰۰۵ شعب سی و دوم و سی و ششم دیوان عالی کشور به عنوان نمونه ذیلاً منعکس میگردد:
الف ـ حسب محتویات پرونده ۳۰۰۰۲۲ شعبه سی و دوم دیوان عالی کشور آقای «م.پ» از آقای «م.گ» شکایت کرده و نوشته: متهم که صحبت از زنا و لواط با من میکرد و من از کارگرهای او بودم مرا یک روز به خانه دعوت کرد و میخواست آن عمل را با من انجام دهد و من مانع شدم. بعد با هم دوست شدیم یک روز مرا سوار ماشین کرد و به من آبهویج داد و بیهوش شدم وقتی که به هوش آمدم دیدم پاهایم خیس است، پزشکی قانونی موضوع دخول را تأیید نکرده و شعبه دوم دادگاه کیفری یک قم طی دادنامه ۲۳۱ـ ۹۶/۸/۲۳ در مورد شکایت شاکی علیه متهم به علت عدم کفایت ادله اثباتی قرار منع تعقیب کیفری صادر کرده که پرونده بر اثر فرجامخواهی در شعبه سی و دوم دیوان عالی کشور به شرح ذیل به صدور دادنامه ۶۲۸ ـ ۹۶/۱۰/۲۰ منتهی شده است:
«نظر به اینکه حسب تبصره ماده ۸۰ قانون آیین دادرسی کیفری مرجع تجدیدنظر قرارهای قابل اعتراض مربوط به تحقیقات مقدماتی جرائمی که به طور مستقیم در دادگاههای کیفری رسیدگی میشود دادگاههای تجدیدنظر است بنابراین مورد قابلیت طرح در دیوان عالی کشور را ندارد مقرر میشود پرونده جهت اقدام مقتضی به دادگاه تجدیدنظر استان قم ارسال گردد.»
ب ـ حسب محتویات پرونده کلاسه ۲۰۰۰۰۵ شعبه سی و ششم دیوان عالی کشور، شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان کرمانشاه طی دادنامه ۱۱۲ـ۹۵/۱۰/۲۷ در مورد اتهام آقای «ح.ع» مبنی بر ارتکاب زنای به عنف چنین رأی صادر کرده است:
«در خصوص شکایت خانم «ز ـ م» علیه آقای «ح ـ ع» دائر بر تجاوز به عنف با عنایت به اینکه شاکیه مدعی شده که متهم از اقوام وی میباشد و به منزل ایشان رفته و با عنف و اکراه از دبر با وی زنا نموده اما هیچ دلیلی در این خصوص وجود ندارد و متهم نیز منکر ارتکاب این جرم میباشد. بنابراین دادگاه به لحاظ جریان اصل اساسی برائت و فقدان ادله شرعی و قانونی در جهت انتساب جرم به نامبرده مستنداً به اصل ۳۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مواد ۳ و ۳۸۳ از قانون آیین دادرسی کیفری قرار منع تعقیب وی را صادر و اعلام مینماید رأی صادره ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل فرجامخواهی در دیوان محترم عالی کشور میباشد.»
بر اساس فرجامخواهی شاکیه پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به شعبه سی و ششم ارجاع گردیده و هیأت محترم شعبه پس از قرائت گزارش عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی دادیار محترم دیوان عالی کشور به صدور دادنامه ۳۰۶۸ ـ ۹۵/۱۳/۱۴ مبادرت نمودهاند:
«با توجه به محتویات پرونده و ملاحظه لایحه اعتراضی فرجامخواه نسبت به قرار منع تعقیب فوقالذکر که به لحاظ فقد ادله اثباتی جرم صادر شده است ایراد و اشکال مؤثری وجود ندارد و قرار صادره مستنداً به بند الف ماده ۴۶۹ قانون آیین دادرسی کیفری مذکور ابرام میشود.»
که با توجه به مراتب مذکور در فوق چون از شعب سی و دوم و سی و ششم دیوان عالی کشور در مورد صلاحیت مرجع رسیدگی کننده اعتراضات مربوط به قرارهای منع تعقیب کیفری متهمان به ارتکاب تجاوز به عنف که مستقیماً در دادگاههای کیفری یک مطرح شده با اختلاف استنباط از مقررات قانون آیین دادرسی کیفری، آراء متفاوت صادر شده است لذا به منظور جلوگیری از صدور آراء متهافت، نظر هیأت عمومی را به منظور ایجاد وحدت رویه درخواست مینماید.
معاون قضایی دیوان عالی کشور ـ حسین مختاری
بیشتر بخوانید: قابلیت فرجامخواهی قرار منع تعقیب دادسرا نسبت به جرایم داخل در صلاحیت دادگاه کیفری یک (رأی وحدت رویه 754) |
ب: نظریه نماینده دادستان کل کشور
«بر اساس قانون جدید آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ پروندهها در سه مورد به طور مستقیم در دادگاه مطرح میشود و دادسرا حق انجام تحقیقات مقدماتی را ندارد: ۱ـ پروندههای مشمول موضوع ماده ۳۴۰ قانون آیین دادرسی کیفری. ۲ـ پروندههای مشمول موضوع تبصره یک ماده ۲۸۵ قانون آیین دادرسی کیفری. ۳ـ پروندههای مشمول موضوع ماده ۳۰۶ همان قانون که موضوع مورد اختلاف بین این دو شعبه دیوان عالی کشور مربوط به همین قسم سوم است. دادگاههای کیفری در خصوص رسیدگی به اینگونه پروندهها که به طور مستقیم در آن دادگاه مطرح میشود دو حیثیت دارند یکی حیثیت انجام تحقیقات مقدماتی که اولاً و بالذات در صلاحیت نهاد دادسرا است و قانونگذار به دلایلی آن را استثناء در صلاحیت دادگاه قرار داده است و دیگری حیثیت رسیدگی و صدور رأی، همه مطالب و استدلالهایی که در تأیید نظر شعبه سی و ششم دیوان عالی کشور مبنی بر اینکه صلاحیت رسیدگی در مانحنفیه با دیوان عالی کشور است گفته میشود مربوط به حیثیت دوم دادگاه کیفری یعنی حیثیت رسیدگی و صدور رأی است که از موضوع بحث ما خارج است در فرض مسأله که دادگاه کیفری یک در پروندهای که به طور مستقیم در آن دادگاه مطرح شده قرار منع تعقیب صادر کرده است، تبصره ماده ۸۰ قانون آیین دادرسی کیفری در مقام بیان مرجع واجد صلاحیت رسیدگی به این قرار مقرر میدارد: مرجع تجدیدنظر قرارهای قابل اعتراض مربوط به تحقیقات مقدماتی جرایمی که به طور مستقیم در دادگاه رسیدگی میشوند، دادگاه تجدیدنظر است. و از سوی دیگر ذیل ماده ۳۴۱ قانون آیین دادرسی کیفری، انجام تحقیقات مقدماتی در پروندههایی را که به طور مستقیم در دادگاه مطرح میشود بر عهده همان دادگاه قرار داده است. بنابراین چنانچه دادگاه کیفری یک در پروندههایی که به طور مستقیم در آن دادگاه مطرح شده است در مرحله انجام تحقیقات مقدماتی قرار منع تعقیب صادر کند به نص تبصره ماده ۸۰ قانون آیین دادرسی کیفری مرجع تجدیدنظر نسبت به آن قرار، دادگاه تجدیدنظر استان میباشد. منظور از مرحله انجام تحقیقات مقدماتی در دادگاه کیفری، مطابق ماده ۳۸۳ قانون آیین دادرسی کیفری کلیه اقداماتی است که دادگاه قبل از صدور «قرار رسیدگی» انجام میدهد. اینکه گفته میشود ماده ۴۲۸ قانون آیین دادرسی کیفری را تبصره ماده ۸۰ تخصیص زده است به نظر میرسد صحیح نباشد زیرا موضوع این ماده مربوط به حیثیت دوم دادگاه کیفری است یعنی چنانچه دادگاه کیفری پس از صدور قرار رسیدگی وارد رسیدگی ماهوی شده و رأی صادر نماید این رأی قابل فرجامخواهی در دیوان عالی کشور میباشد در حالی که موضوع بحث ما مربوط به حیثیت اول دادگاه کیفری (مرحله انجام تحقیقات مقدماتی) است. بنا به مراتب فوق نظر شعبه سی و دوم دیوان عالی کشور مورد تأیید است هر چند که این نظر با رأی وحدت رویه شماره ۷۵۴ صادره از هیأت عمومی دیوان عالی کشور همخوانی ندارد.»
ج: رأی وحدت رویه شماره ۷۶۸ ـ ۱۳۹۷/۱/۲۱ هیأت عمومی دیوان عالی کشور
چون ماده ۸۰ قانون آیین دادرسی کیفری برای تعیین شرایط خودداری مقام قضایی از تعقیب متهم و صدور قرار بایگانی پرونده به تصویب رسیده و تبصره آن نیز مرجع تجدیدنظر قرار موضوع این ماده (قرار بایگانی) و سایر قرارهای مربوط به جرائم مذکور در آن (جرائم تعزیری درجه هفت و هشت) را تعیین کرده است. تعمیم مقررات ماده مرقوم و تبصره آن به مقررات ماده ۴۲۸ قانون آیین دادرسی کیفری که صلاحیت دیوان عالی کشور را در رسیدگی فرجامی نسبت به جرائم مذکور در آن صراحتاً بیان کرده است با توجه به مؤخر بودن این ماده نسبت به ماده ۸۰ و نزدیک بودن آن به نظر مقنن، فاقد وجاهت قانونی است لذا به نظر اکثریت اعضای هیأت عمومی، رأی شعبه سی و ششم دیوان عالی کشور در حدود انطباق با این نظریه، صحیح و قانونی تشخیص میگردد. این رأی طبق مقررات ماده ۴۷۱ قانون مذکور در فوق، در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاهها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازمالاتباع است.
هیأت عمومی دیوان عالی کشور
منبع : قضاوت آنلاین به نقل از روزنامه رسمی، سال هفتاد و چهار، شماره 21342، ویژه نامه شماره 1055، مورخ شنبه 2 تیر 1397
با عرض سلام و خسته نباشید
سوالی داشتم که در صورت صلاح دید ممنون میشم پاسخ بدید.
اینجانب طی مبایعه نامه عادی یک دستگاه اتومبیل تیوتا رافور که با استفاده از امتیاز معلولین وارد کشور شده بود و در برگ سبز خودرو نیز جمله «غیر قابل نقل و انتقال به مدت ۵ سال» ذکر گردیده بود را، همراه با وکالت فروش محضری به شخصی فروختم.
در زمان تحویل خودرو و قبل از دریافت ثمن معامله، شخص ثالثی با ادعای مالکیت خودرو اقدام به توقیف خودرو موصوف در پارکینگ قضایی نمود.
در همین ایام مبایعه نامه عادی با خریدار بدلیل عدم رد و بدل شدن هیچگونه وجهی فسخ معامله را پذیرفت.
بعد از حدود ۲ سال و اندی موفق به اثبات مالکیت خودرو و محکومیت طرف مقابل گردیدم.
متاسفانه جهت تحویل خودرو طبق دستور قاضی محترم خودرو می بایستی تحویل آخرین متصرف که همان خریدار قبل بود گردد.
بعد از کمی جستجو موفق به یافت شخص مورد نظر و جهت تحویل خودرو اقدام و خودرو تحویل خریدار گردید.
متاسفانه در زمان برگشت شخص مورد نظر با ترفندی خودرو و مدارک که در داشبورد خودرو بود را برد و متواری شد.
بعد از اعلام به مرکز ۱۱۰ و کلی پیگیری و تماس و ارسال اظهارنامه متوجه شدم که ایشان خودرو مرا فروخته و خود نیز ناپدید شده است.
طی شکایت سرقت و فروش مال غیر در شعبه بازپرسی رای به منع تعقیب دادن و بعد از اعتراض اینجانب در دادگاه کیفری ۲، ابتدا وقت رسیدگی برای هر دو نفر ابلاغ و معین و بعد از ۲ روز مجددا رای شعبه بازپرسی همان منع تعقیب را به صورت قطعی ا تایید کرد.
سوال اول- آیا بعد از ابلاغ زمان رسیدگی در دادگاه کیفری ۲ به طرفین پرونده، قاضی پرونده می تواند بدون رسیدگی و دعوت طرفین رای صادر کند؟
سوال دوم-چطور امکان دارد که خودروی که ۵ سال غیر قابل نقل و انتقال است و هنوز ۵ سال تمام نشده را فروخت و تعویض پلاک نمود و سند زد؟
در صورت امکان ممنون میشم از حضرات پاسخ بدین
با تشکر فراوان
با سلام
نظر به این که بخش دیدگاه هر پست صرفاً برای بیان نظرات بازدیدکنندگان نسبت به محتوای پست منتشره است، سئوال شما با تاپیک « رسیدگی دادگاه در اعتراض به قرار منع تعقیب» به «انجمن مشاوره حقوقی» منتقل تا در آنجا پاسخ داده شود.