اندر حکایت توصیه وکیل به موکل و وصول حق الوکاله از وی
بازرگانی ورشکست شد و طلبکارانش او را به دادگاه کشاندند.
بازرگان تصمیم گرفت با وکیلی مشورت کند.
وکیل به او گفت:
در دادگاه هر کس از تو چیزی پرسید بگو : بله
بازرگان هم، مبلغی پولی به وکیل داد و قرار شد مابقی حق آن را بعد از دادگاه به وی دهد.
بازرگان روز بعد به دادگاه رفت.
در جواب قاضی و طلبکارانش مدام می گفت:
بله ، بله
قاضی خطاب به طلبکاران گفت :
این بیچاره از بدهکاری، عقلش را از دست داده و بهتر است شما ببخشیدش .
طلب کارها هم دلشان به حال او سوخت و وی را بخشیدند!
روز بعد، وکیل برای دریافت مابقی پول خود، به خانه بازرگان رفت و آن را طلب کرد.
مرد بدهکار در جواب گفت:
بله
وکیل گفت:
با همه بله، با من هم بله!