گفتگوی اختصاصی مفصل و طولانی حقوق خوان با دکتر طاهر حبیب زاده
اختصاصی حقوق خوان: به نام خدا. سلام. امروز میخواهیم رمزگشایی کنیم و به رموز موفقیت یکی از اساتید جوان رشتۀ حقوق که دکترای حقوق فناوری اطلاعات از دانشگاه منچستر انگلستان دارند، پی ببریم.
آقای طاهر حبیبزاده در ۴ بهمن ماه سال ۱۳۶۲ در شهر سراب به دنیا آمدند. لیسانس حقوق را از دانشگاه علوم قضایی گرفته و برای ادامۀ تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد به انگلستان سفر کردند. ایشان موفق به اخذ فوق لیسانس حقوق تجارت بینالملل و درجۀ دکتری حقوق فناوری اطلاعات با تکیه بر حقوق تجارت الکترونیکی از دانشگاه منچستر انگلستان شدند. سپس، در دانشگاه منچستر تدریس را تجربه کرده و برای تحقیق و پژوهش به چند کشور، منجمله آمریکا، سفر میکنند. در سال ۱۳۹۱ مجموعهای کتبی تحت عنوان «حقوق فناوری اطلاعات» منتشر میکنند که برگزیده جشنواره بین المللی فارابی شده و مورد تقدیر و تشویق رئیسجمهور وقت قرار میگیرد و کتاب سال دانشجویی نیز انتخاب میشود.
ایشان در ادامه به ایران باز گشته و عضو هیئت علمی پژوهشکدۀ سیاستگذاری علم و فناوری و صنعت دانشگاه صنعتی شریف میشوند و از جمله در دانشگاههای تهران و علم وصنعت و علوم قضایی نیز به تدریس میپردازند؛ و با این همه، در پایان خود را موفق نمیدانند! دکتر حبیبزاده برای رسیدن به هدف خود از موانع متعددی عبور کردند و چنانکه در مصاحبۀ خود اشاره کرده اند، تنها تکیهگاه خود در این مسیر را خدا میدانند.
اینک این شما و این صحبت های شیرین و شنیدنی دکتر حبیب زاده.
حقوقخوان: آقای دکتر! وقتی به زندگینامۀ شما نگاه میکنیم، با هجمه ای از سؤالات در ذهن مواجه میشویم که حول یک سؤال اصلی شکل میگیرد: چطور میشود به این موفقیتها دست پیدا کرد؟ برای اینکه به این سؤال برسیم، از دوران دبیرستان شما آغاز کنم که چه شد رشتۀ حقوق را برای تحصیل انتخاب کردید؟
دکتر حبیبزاده: بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. من اولاً باید تشکر کنم از اینکه قابل دانستید با بنده مصاحبه کنید. حقیقتش زیاد هم راضی به مصاحبه نیستم، به خاطر اینکه حرفی برای گفتن ندارم که مصاحبه بکنم. نکتۀ دوم اینکه شما از نظر خودتان که برای بنده هم محترم هست، چند کلیدواژه به کار بردید، از جمله اینکه «شرط یا عنصر اصلی موفقیت شما»؛ من خودم تعریف خاصی از موفقیت دارم که اگر این تعریف را عرض بکنم، آخرش خواهیم دید که من آدم موفقی نیستم و خیلی هم دوست دارم که در عنوان مصاحبۀ من همین بیاید: «من موفق نیستم»!
حقوقخوان: آقای دکتر! نحوۀ ورود شما به رشتۀ حقوق چگونه بود؟
دکتر حبیبزاده: ببینید، من ورودم به فضای رشتههای علوم انسانی و حقوق، یک «اتّفاق» بود. من دانشآموز رشتۀ ریاضی فیزیک بودم و در دبیرستان، تقریباً همیشه شاگرد اول بودم. در دورۀ پیشدانشگاهی هم همینطور بود و رتبۀ قابل قبولی در کنکور رشتۀ ریاضی فیزیک کسب کردم و وارد رشتۀ «مراقبت پرواز» در دانشکدۀ هواپیمایی کشوری شدم. من از کودکی به خلبانی و پرواز و از این قبیل علاقه داشتم. اسباببازیهایی هم که درست میکردم، همه اسباببازیهای هواپیما و اینطور چیزها بود که به آنها علاقمند بودم. به خاطر همین هم بود که رفته بودم و رشتۀ ریاضی فیزیک میخواندم. در نوع خودش، در رشتۀ ریاضی موفّق هم بودم. به رشتهای هم که در دانشکدۀ هواپیمایی وارد شدم، علاقمند بودم، چون به پرواز علاقه داشتم.
خب، چه شد که وارد رشتۀ حقوق شدم؟
دکتر حبیبزاده: سال ۱۳۸۱ بود و یکی از دوستان با واسطه ام، از دانشجویان دانشگاه علوم قضایی بود. من در هنگام انتخاب رشته ایشان را دیدم و ایشان گفت حالا دانشگاه علوم قضایی را هم بزن (البته آن موقع دانشکده بود و بعدها توسعه پیدا کرد و شد دانشگاه) و من به توصیۀ ایشان، خیلی «اتّفاقی» دانشکدۀ علوم قضایی را انتخاب کردم و اصلاً هیچ حسابی هم روی آن باز نکردم. وقتی هم که نتایج آمد و ما را دعوت به گزینش کردند، باز «اتّفاقی» به دنبال گزینش و… آمدم. خب، یک روز مصاحبه بود و یک روز هم آزمون کتبی بود تا روزی که نتایج اعلام شد. وقتی که نتایج اعلام شد بنده هم جزو پذیرفتهشدگان این رشته قرار گرفتم و بین این دانشگاه و دانشگاه هواپیمایی مخیّر شدم. بقیۀ این داستان هم باز «اتفاق» بود، به این ترتیب که من آنقدرها به قضاوت علاقمند نبودم، ولی پدرم که یک فرد مذهبی است، توصیه کرد که قضاوت شأن خوبی در دین اسلام دارد و پیشنهادش این بود که من به دانشگاه علوم قضایی بیایم و درس بخوانم و به کار قضاوت مشغول شوم. شاید بیشتر توصیۀ پدرم محرّک من شد و من از رشته ای که سالها در ذهن خودم با آن زندگی کرده بودم دست کشیدم و به دانشگاه علوم قضایی آمدم و شروع کردم. حقیقتش، اوایل ترم اول، یک مقدار از درسها زده شدم. به خاطر اینکه من همیشه عادت کرده بودم به حلّ مسألۀ ریاضی و فیزیک و یک دفعه با حجم کتابهایی رو به رو شدم که آن اوایل بیشتر به دید حفظی به آنها نگاه میکردم، نه تحلیلی. به هر حال، درست است که بخشی از حقوق مطالب حفظی است و شما باید مطالبی را حفظ کنید، اما من همیشه میگویم، بخش عمدۀ حقوق مثل ریاضی است. باید قواعد را خوب یاد بگیری تا در چالش با مسائل بتوانی آنها را خوب تحلیل کنی.
آمدیم و بالاخره از نیمسال دوم (بهمن) ۱۳۸۱ شروع به خواندن کردیم. من بر حسب اتّفاق در ترم اول معدل ۱۹.۵۹ را کسب کردم و در بین هم ورودی های خودم شاگرد اول شدم و در همان دانشگاه علوم قضایی مورد تقدیر آقای آیت الله هاشمی شاهرودی که رئیس وقت قوۀ قضاییه بود واقع شدم. نتیجۀ خوبی که من در ترم اول گرفتم، به من شوق و انگیزۀ بیشتری داد که حالا که به این رشته آمدم و بر خلاف تصور قبلی، دارم نتایج خوبی هم میگیرم، پله پله به این رشته علاقهمند شدم.