حاج شیخ محمدباقر الفت، فرزند حاج شیخ محمدتقی (آقا نجفی اصفهانی) در جمادی الاول 1301 هـ .ق. برابر با 1260-1259 ش. در اصفهان به دنیا آمد. خاندان پدری او، اولاد محمد رحیم بیك استاجلو (ایوان كی) و ساكن اصفهان بودند. جد مادری او (از سادات موسوی و اولاد میر ابوالقاسم)، میرزا محمد هاشم، از نام آوران عصر خود بود و كمر به تعلیم و تربیت حاج شیخ محمدباقر بست، تا حدی كه در علم تاریخ و تراجم مشاهیر، عشقی پایدار در دل الفت پدید آورد. الفت، با دختر عموی خود، دختر حاج شیخ ثقةالاسلام ازدواج كرد.
وی در سال 1319 هـ . ق. پس از ادای مناسك حج به نجف اشرف سفر كرد و در محضر آخوند ملامحمد كاظم خراسانی، ملاحسین قلی همدانی درجزینی، شریعت اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. در كنار تحصیل، با سختكوشی موفق به تدوین كتابهایی مختلف شد، مانند: 1- فهرستی جامع بر كتاب روضات الجنات، با نام ابواب الروضات 2- مستدرك جلد ششم كتاب بحارالانوار، با نام مجمع الاجازات. سرانجام از محضر آخوند ملامحمد كاظم خراسانی و حاج میرزا حسین خلیلی، به درجه اجتهاد رسید.
در دوران مشروطه، با اینكه یكی از مشروطه خواهان به شمار میآمد، بیشتر وقت خود را صرف مطالعه و تحقیق و آموختن زبان فرانسه می كرد و چون استاد زبان فرانسه در نجف اشرف، بسیار كم بود، به عراق رفت و در كاظمین سكونت گزید 1327 هـ . ق. او هر روز با یك واگن اسبی فاصله كاظمین تا بغداد را به شوق فراگیری زبان فرانسه از معلمی ارمنی، میپیمود و سرانجام بر زبان فرانسه و عربی تسلط كامل یافت. در دوران مشروطیت، به اصفهان برگشت و با تشكیل كمیته آفتاب و انتشار مجله آفتاب به فعالیت پرداخت. او از دست اندركاران انتشار مجله دیگری به نام دانشكده نیز بود.
در سال 1306 ش. از سوی علی اكبر داور، به كارمندی عدلیه تهران و عضویت دیوان عالی تمیز، دعوت شد و به شعبه دوم دیوان عالی تمیز كه تحت ریاست میرزا محمد وجدانی قرار داشت، پیوست. در پانزدهم آذرماه 1307 ش. به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد و دو سال در این مقام باقی ماند. در اوایل سال 1310 ش. به اصفهان بازگشت و در مختصر ملك زراعی خود واقع در جندان رودشتین اصفهان به كشاورزی و مطالعه و تحقیق و گاهی تدریس مشغول شد.
الفت، ارادت خاصی نسبت به سید محمد یوسف زاده مشهور به قمام همدانی از شعرای معروف و عارف مسلك عصر خویش داشت و افكار او را در تحول فكری خود بسیار موثر میدانست. همچنین شیفته گفتار و كردار حاج شیخ صالح اصفهانی بود كه به مراتبی از كشف شهود رسیده و حرفهایی تازه داشت. الفت همواره به علوم علاقه داشت و اكثر عمر خود را صرف تعلیم و تعلم كرد. بسیاری از رجال ایرانی و خارجی كه به دیدار او میرفتند از وسعت اطلاعات و عمق دانش او شگفت زده میشدند. جملهای از او نقل كردهاند كه عبارت است: «آن حقیقت جوی دانش پژوه و فرهنگ پرستی كه از گاهواره تا به گور پیوسته میكوشد تا بلكه از فرهنگ و دانش پایدار چیزی بر گوهر وجودش بیفزاید، آزمندیش را خرد شایسته بلكه بایسته می شمارد».
الفت، بسیار اهل جود و احسان بود و سطح زندگی خود را همپایه پایینترین افراد جامعه نگه میداشت. او از ستایش بیش از حد، بیزار بود و خود را از نخوت و غرور دور نگه میداشت و اگر چیزی را نمیدانست از هر كسی در هر سنی سئوال میكرد.
میگویند زندگینامهای در دو جلد نوشته بود و به فرزند خود بهاءالدین الفت سپرده بود كه حاوی بسیاری از رخدادها و ماجراهای زندگی پر نشیب و فراز او بود. این كتاب را به دست خود سوزاند و در پاسخ حیرت و پرسش اطرافیان گفت: «ذره بیمقدار همچون من، شایستگی آن را ندارد كه شرح حال یا اثری از او بجا ماند و آنان كه آثارشان باقی میماند و تعاریف دهر نمیتواند نامشان را از دفتر تاریخ بشوید، برتر و بالاتر از من و امثال من هستند» و این كمال تواضع و فروتنی او را نشان می دهد.
استاد جلالالدین همایی، همواره با تواضع از الفت یاد میكرد و كسانی همانند: بدیع الزمان فروزانفر، سعید نفیسی و استاد محمد مشكوه، به دیدار وی میرفتند و از محضرش كسب فیض میكردند. او سالها با جرجی زیدان محقق معروف، مكاتبه و مراوده داشت. حتی از سوی سید حسن تقیزاده، سعید نفیسی و استاد فروزانفر، بارها برای كرسی استادی دانشگاه دعوت شد و نپذیرفت.
از قول چندین چهره معروف و معاصر ادبیات فارسی نقل شده است كه در زمان پیدایی و شكل گیری سازمان ملل متحد، شعر معروف بنی آدم اعضای یكدیگرند … سعدی را طی نامهای برای هیئت سازمان ملل فرستاد تا در سر لوحه كار خود قرار دهند. با تفحص و جدیت او بود كه محل آرامگاه صائب تبریزی پیدا شد و بر فراز آن مقبرهای ساختند.
خلق و خوی الفت باعث كنارهگیری او از امور قضایی شد. وقتی علت را از وی پرسیدند، گفته بود: «من، جای امیرالمومنین علی علیه السلام، نمیتوانم بنشینم». الفت، پیش از درگذشت، بیش از هزار جلد كتاب خطی بسیار ارزشمند خود را وقف دانشكده ادبیات اصفهان كرد.
اهم آثار تالیفی و تحقیقی الفت عبارتند از:
1- دیوان الفت
2- رساله محبت الهی (تالیف افلاطون، ترجمه از عربی به فارسی)
3- هفت برادر
4- دیوان دانشنامه
5- تاریخ مشروطیت
6- ابواب الروضات
7- مجله آفتاب
8- رساله مانده یا عشق (نوشته افلاطون، ترجمه از عربی به فارسی)
9- وسائل رستگاری (ترجمه از آثار ساموئل اسمایلز)
10- پرورش استقلال
11- شرح بلوای خونین در اصفهان
12- چند كلمه ناگفته از تاریخ مذهب شیعه
13- سفرنامه و سوانح زندگی شخصی
14- كشف الحجب عن اسامی الكتب
15- ترجمه كتاب «اسلام» (تالیف كنت هانری دو كاستری، به فارسی)
16- مقالات متعدد تاریخی و ادبی در زمینههای حوادث اسلام و ایران، و عناوینی مانند: «تاریخ برای چیست»، «كمال مطلوب» و عناوین دیگر.
حاج شیخ محمدباقر الفت، پس از 83 سال عمر با عزت و سراسر تحقیق و آموزش، بر اثر بیماری سخت و طولانی و سكتههای متناوب، در چهاردهم مردادماه 1343 ش. به سرای باقی شتافت. پیكرش در مقبره والدش جنت امامزاده احمد س. اصفهان به خاك سپرده شده است.
منبع: مبارکيان، عباس، چهره ها در تاريخچه نظام آموزش عالي حقوق و عدليه نوين، چاپ اول، انتشارات پيدايش، تابستان ۱۳۷۷