-
نتایج جستجو
-
موضوع: وکالت در وصول چک
سال ۹۳ چکی را در که در وجه خودم بود، به یکی از موسسه های مالی اعتباری جهت وصول واگذار نمودم. این موسسه سامانه پایاپای نداشت، چک را حضوری وصول می کرد و به حساب واریز می نمود.
کارپرداز موسسه پس از استعلام از بنده، چک را برگشت زد.
حال این جانب دادخواستی علیه صاحب حساب داده ام. صاحب حساب یک نامه محضری با امضا کارپرداز موسسه که گواهی عدم پرداخت چک به نام اش صادر شده بود، نسبت به چک رضایت محضری داده است و دادخوستم رد شد.
چک در وجه اینجانب می باشد. برگه واگذاری چک رو ندارم. ریس وقت موسسه در جریان ماجرا هست. در واقع بنده چک را به ایشان تحویل داد و لاشه را هم از او تحویل گرفتم.
چگونه می توانم از کارپرداز که هنوز در همان شعبه موسسه می باشد، شکایت کنم؟ مسئولان بالادستی موسسه به موضوع ورود نمی کنند.با سلام و تحیات
پدر بنده زمینی آبا و اجدادی داشتند که بر اساس نسقی که به نام خودشان در اختیار دارند، مالک آن بودند و تاکنون هم آنرا به هیچ شخص حقیقی یا حقوقی واگذار نکرده اند.
ایشان چند سال قبل زمین را به ۳ پسرش یعنی من و دو برادر دیگرم واگذار کرد و ما هم در سال ۹۶ اقدام به ثبت آنها تحت سه قطعه مجزا و ۳ پلاک ثبتی جداگانه کردیم و در سال ۹۷ پس از طی فرایند قانونی، اسناد تک برگ مربوطه را دریافت کردیم.
در اردیبهشت سال ۹۹ هر سه قطعه زمین را فروخته و اسناد را بنام خریدار منتقل نمودیم اما در حین بهره برداری خریدار از زمین ها یکی از ارگانهای دولتی ایشان «ایجاد مزاحمت» نموده و مانع ساخت و ساز گردید به دلیل این که آن ارگان نیز در سال ۸۵ زمین مذکور را تحت یک «سند واحد غیر تک برگ» ثبت نموده بود.
پس از مراجعه ما به سازمان ثبت اسناد و املاک و استعلام سند، متوجه شدیم که سند مربوط به همین ملک ما می باشد، اما با بررسی پرونده ثبتی پی بردیم که آن ارگان بر اساس یک سند قطعی غیر منقول که در سال ۱۳۶۵ در یکی از دفاتر اسناد رسمی تنظیم و صادر شده بود و متعلق به زمینی در محله و خیابان دیگر و معامله با شخص دیگری بوده، اقدام به ثبت زمین ما به نام خودش به عنوان نماینده دولت جمهوری اسلامی ایران نموده است و کارشناسان ثبت اسناد و املاک نیز دانسته یا ندانسته ظاهراً بدون توجه به آدرس مندرج در مدرک ارائه شده، زمین را به نام آن ارگان ثبت کرده بودند.
با بررسی های بیشتر متوجه موارد زیر شدیم:
۱- فرد فروشنده ای که آن ارگان از وی در موقعیت جغرافیایی دیگری زمین خریداری کرده بود، با مشاهده آگهی ثبت، اعتراضی مبنی بر این که این زمین ثبت شده متعلق به وی نبوده و او در این موقعیت هیچ زمین یا ملکی ندارد، به اداره ثبت اسناد ارایه داده و تکلیف را از خود ساقط نموده که در آینده مشکلی برایش بوجود نیاید و این اعتراض نامه نیز در پرونده ثبتی موجود است.
ضمنا وراث آن فرد پس از اطلاع از موضوع اخیر، ضمن امضای استشهادی مبنی بر این که کلیه حقوق شرعی و قانونی زمین مذکور مربوط به پدر اینجانب می باشد خود نیز شخصاً در اداره ثبت اسناد و املاک و واحد حقوقی آن ارگان متخلف حاضر شده و اعلام کردند که این زمین هیچ ربطی به آنها ندارد و متعلق به پدر بنده است.
۲- آن ارگان دولتی در سال ۸۳ تقاضای ثبت یک باب ساختمان را با آدرس زمین ما نموده، در صورتی که ملک یک قطعه زمین خالی است که هیچ ابنیه ای در آن موجود نبوده و نیست و از طرفی نکته قابل تامل این است که، تقاضای ثبت سال ۸۳ ارایه شده ولی فرآیند ثبتی تا سال ۸۵ به طول انجامیده که احتمال می رود بخشی از پرونده ثبتی مربوط به پرونده ثبتی دیگری است که کپی آن روی این پرونده قرار گرفته، از طرف دیگر جای تعجب است که آنها تقاضای ثبت یک باب ساختمان را نموده اند ولی کارشناسان ثبت اسناد و املاک یک قطعه زمین را کارشناسی اولیه و تحدید حدود نموده اند.
۳- مورد عجیب تر این است که، پرونده ثبتی سندی که در دست آن ارگان بود در «سامانه کاداستر» ثبت نشده بود و نه در زمان ثبت اسناد ما و نه در زمانی که پس از فروش، ما زمین را به نام خریدار انتقال سند دادیم و حتی پس از اطلاع از موضوع و فسخ معامله، مجدداً سند زمین را به نام خودمان انتقال دادیم، هیچ وقت کارشناسان و سیستم رایانه ای ثبت اسناد و املاک متوجه این موضوع نشدند.
در نهایت ما متقاضی بررسی موضوع در اداره ثبت اسناد و املاک شدیم و قرار شد موضوع در «هیئت نظارت ثبت استان» طرح و بررسی شود ولی جالب است که می گویند بدلیل «ثبت اسناد تعارض» هیئت رای بر ابطال سند ما به عنوان اسناد متاخر خواهد داد و هیچ توجهی به تخلفات صورت گرفت از طرف آن ارگان و کارشناسان ثبت اسناد و املاک نخواهد کرد.
حال سوالات من این است که:
۱- در این میان چه کسی مقصر و متخلف است؟۲- وظایف هیئت نظارت ثبت اسناد و املاک استان در این خصوص چیست؟ آیا دو نفر قاضی حاضر در هیئت نباید پرونده های طرفین را از اساس بررسی و تخلفات را گزارش نماید یا اینکه فقط بر اساس تعارض رای بر ابطال سند ما خواهند داد؟
۳- در صورت اثبات تخلف آشکار آن ارگان و همدستی محتمل اداره ثبت اسناد و املاک با آن ارگان، تکلیف ضرر و زیان و حقوق ضایع شده ما در این مدت و در خلال معامله صورت گرفته چه خواهد بود؟
۴- در صورت اثبات تخلف آن ارگان، آیا مي توانيم به جرم جعل اسناد و استفاده از سند مجعول علیه آنها شکایت کنیم؟
۵- آیا بر اساس ادعای آنها در خصوص تصرف زمین مورد بحث ما، این امکان را داریم تقاضای اجرت المثل ایام تصرف را ارائه دهیم؟
۶- تکلیف ما در خصوص تخلف اداره ثبت اسناد و املاک چه خواهد بود؟
با سپاس
با سلام و درود محضر استاد گرامی
در دعوای خلع ید و اجرت المثل ایام تصرف ملک مشاعی که همسرم از دادگاه بدوی بصورت غیابی حکم قطعی خلع ید و ۴۲ میلیون اجرت المثل را به اجرا گذاشته.
من هم قبل از صدور اجراییه مبلع تامین خواسته را که معادل مبلغ حکم بود به اجرای احکام واریز کردم تا منجر به جلب نشه
در مراجعه به شعبه بدوی با مطالعه پرونده نظریه کارشناس تعین شده از طرف دادگاه اجرت المثل را ۵ ماه از تاریخ صدور سند رسمی سه دانگ مشاعی به مبلغ ۳ میلیون تومان تعین کرده و به دلیل ملاقات نکردن خوانده در ملک مشاعی، اقدام به فک قفل توسط ضابط و معاینه محل و استعلام و تحقیق از همسایگان تاریخ تصرفات خوانده را احراز نکرده را به دادگاه ارایه داده.
همسرم با ارایه سه ورق به دادگاه به نظر کارشناس را غیر منصفانه اعلام کرده به همراه یک استشهادبه با دو امضا مبنی بر سکونت خوانده و در تصرف داشتن آپارتمان مشاعی از سال ۸۶ تاکنون و ارایه یک برگ مبایعه نامه صوری و فاقد اصالت ((که جایگاه ثبت ثمن معامله طرز پرداخت ثمن معامله و تاریخ تحویل ملک بیعانه واقولی همگی خالی است و در توضیحات مبایع نامه بنگاه دار مسئولیت و اصالت و عواقب قانونی را نپذیرفته و بنگاه فقط کاتب بوده نه ناظر….)) به تاریخ یک روز بعد از وکالت با سند عادی و این طور نظر قاضی را عوض کرده.
آیا می توانم اعاده دادرسی کنم؟
یا این که این گونه شکایات قبلا طی دستوری نانوشته یا با توسل به قانون حمایت از خانواده باید منجر به پیروزی شود جامعه نسوان شود.
برای اثبات این مطالب لازم به ذکر است که در شهر قم هیچ زنی نمی تواند رای اجرت المثل ایام زوجیت را به نفع خود بگیرد و تا حد امکان از پذیرش دادخواست در دادگاه خانواده جلوگیری می کنند و اگر به هر دلیل به شعبه ارجاع شود، نهایتا منجر استرداد دادخواست می شود در مورد تمکین هم به این سادگی نمی شود دادخواست تمکین ارسال کرد قبلاً با دفاتر خدمات قضایی هماهنگ شده، محال است بدون هماهنگی با مسئول کنترل دادخواست دادگاه خانواده، کسی بتواند شخصا اقدام کند، فقط می تواند اظهارنامه بدهد
سلام خدمت جناب آقای مرادی
من سال 77 آپارتمانی در تهران از طریق آگهی روزنامه همشهری از یک شرکتی پیش خرید کردم که نصف سازه رو زدن و ول شد.
سال 80 دادخواست الزام به تکمیل و تنظیم قدرالسهم زمین دادم و حکم الزام گرفتم اما معلوم شد زمین مال سازمان مسکن هست که مشارکت کرده با یک سازنده که آپارتمان بسازن که شریک نتونسته تکمیل کنه.
سازمان مسکن هم حدود سال 90 شریکش رو خلع میکنه و پولی که بابت ساخت خرج شده رو میده به شریک و زمین و ساختمان رو می فروشه به یک نفر دیگه.
این سازمان به من هم گفتند شما طرف قرارداد با ما نیستی و اینا یه سری کلاهبردار بودن که چهار تا زمین از ما گرفته بودن و ما فروش رو تنفیذ نکرده بودیم، از همون که خریدی باید پاسخ بخوای و به ما مربوط نیست و زمینی هم دیگه وجود نداره و میگه همشون، یعنی اعضای شرکتی که به من فروختن هم، ناپدید شدن رفتن ترکیه و هیچ اثری ازشون نیست و از شرکت هم فقط یه هویت تو ثبت شرکتها مونده.
اول- می خواستم بپرسم چطور می تونم از مقام قضائی بخوام کد ملی مدیران این شرکت رو برای من استعلام کنه تا اگر شکایتی کردم، به قولی آبکی نباشه و بیان دفاع کنن؟
ثانیا- می تونم از خود سهامداران شرکت تقاضا کنم یک آپارتمان مشابه بخرن به جای اون قرارداد یا اینکه صرفاً باید تقاضای همون اصل پولم رو بکنم؟
قراردادی که من با اون شرکت دارم هم، خیلی سبک و آبکیه و اگر بتونم حکمی هم بگیرم شاید یک دهه طول بکشه که بتونم ردی از این افراد بگیرم.
متشکرم