با درود
هر چند عبارت «فروش مال غیر» در متن سئوال از این جهت که مشخص نیست آیا متوفی مال غیر را به شما فروخته یا مال شما را به شخص غیر فروخته است، دارای ابهام است، معالوصف، ضوابط طرح دعوای کیفری و حقوقی علیه میت در دو فراز بیان می شود:
الف- طرح شکایت کیفری
با توجه به آنچه در بند 3 پاسخ به تاپیک « حکم طرح دعوا علیه شخص متوفی» بیان شد، در صورتی که متهم به ارتکاب جرم قبل از طرح شکایت شاکی فوت شود، شکایت نباید علیه متوفی طرح شود. در صورت مبادرت به چنین امری، مقام قضایی دادسرا اعم از بازپرس یا دادیار و نیز دادرس در دادگاه بخش، مکلف است با استناد به بند «الف» ماده 13 قانون آیین دادرسی کیفری، به علت فوت متهم مبادرت به صدور قرار موفوقی تعقیب متوفی نماید والا مرتکب تخلف انتظامی خواهدشد.
ب- طرح دعوای حقوقی
نظر به مستنداتی که در بند 3 پاسخ تاپیک « حکم طرح دعوا علیه شخص متوفی» ذکر گردید، هر نوع دعوای حقوقی بر میت باید علیه ورثه/وراث متوفی اقامه شود. به صراحت قسمت اخیر ماده 232 قانون امور حسبی طرح چنین دعوایی مستلزم آن نیست که الزاماً ترکه ای موجود یا در ید قائم مقام متوفی باشد.
بنابه مراتب، شما می توانید بر حسب یکی از صور انتقال مال غیر، اقدام به طرح دعوای ابطال سند انتقال، دعوای مطالبه ثمن پرداختی و کاهش ارزش آن با لحاظ رأی وحدت رویه شماره ۷۳۳ مورخ ۱۳۹۳/۷/۱۵هیأت عمومی دیوان عالی کشور و دعوای مطالبه ضرر و زیان ناشی جرم را علیه ورثه/ وراث متوفی نمایید.
صدور حکم نسبت به هر یک از دعاوی فوق بستگی تام به اثبات وقوع جرم ارتکابی شخص متهم فوت شده در دادگاه دارد.
بدیهی است، در صورتی که ترکه در ید افراد فوق نباشد و یا ترکه ای وجود نداشته باشد، این اشخاص مسئولیتی در پرداخت دیون متوفی ندارند.
با سلام
1- به نظر می رسد اتهام متهم پرونده شما در حدود اقرار به دو فقره سرقت ثابت شده و در نتیجه به 22 ماه حبس و 50 ضربه شلاق محکوم گردید.
2- با توجه به تعلیق بخش زیادی از مجازات در دادگاه تجدیدنظر، تنها 2 ماه حبس و 10 ضربه شلاق قابل اجرای بوده که با احتساب ایام بازداشت قبلی محکوم علیه در مراحل تحقیقات مقدماتی و رسیدگی تا زمان صدور حکم قطعی، مدت حبس محاسبه و اجراء شده محسوب و کافی است تا شلاق در صورت عدم اجرای قبلی، اجراء شود.
برای اجرای شلاق نیز رویه اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب بر آن است که، دادیار اجراء طی شرحی به زندان درخواست می نماید نسبت به اجرای 20 ضربه شلاق اقدام، محکوم علیه آزاد و مراتب به همراه صورتجلسه اجرای شلاق و نتیجه آزادی ارسال شود و به این ترتیب محکوم علیه آزاد می شود.
3- با توجه به این که سرقت از جرایمی است که دارای دو جنبه عمومی و خصوصی می باشد و هر چند ظاهراً در حکم دادگاه ها رد مالی به نفع شما صادر نشده است، ولی از آنجایی که رسیدگی به این جرم با شکایت شما شروع شده و ادامه یافته و سرقت از اموال شما صورت گرفته و شما مجنی علیه جرم هستید، در اجرای حکم نیز ذینفع می باشید و پیگری نتیجه اجرای حکم حق شماست.
بنابه مراتب، پاسخ قاضی اجرای احکام به کیفیت مندرج در سئوال شایسته مقام ایشان نبوده و تخلف انتظامی محسوب می شود که قابل تعقیب در دادسرا انتظامی قضات خواهد بود، هر چند اصولاً برای تخلف خفیفی در این حد اقدام به طرح شکایت نمی شود.
با درود
اول- به موجب ماده ماده 168 قانون آیین دادرسی کیفری، احضار یا جلب هر شخصی به عنوان متهم نیازمند وجود دلیل کافی بر توجه اتهام به ارتکاب جرم است.
براساس ماده 195 قانون فوق، مقام قضایی اعم از دادیار، بازپرس دادرس و رئیس دادگاه کیفری باید موضوع اتهام را به همراه دلایل آن به صورت صریح به متهم تفهیم کند.
بر اساس آنچه بیان شد، تفهیم اتهام جرم موضوع پرونده شما می توانست به شکل زیر باشد:
سئوال- آقای الف فرزند … که شریک کارگاه شما می باشد، با تقدیم شکایتی علیه شما که به تاریخ 1399/02/26 ثبت شده است،اعلام نمود، در پی وقوع اختلاف قبلی با وی، در ساعت 13.30 دقیقه روز دوشنبه مورخ 1399/02/25 به کارگاه مشترک وارد شده و در حالی که ایشان مشغول کار بودند، بدواً با وی درگیری لفظی پیدا کرده و سپس دستگاهی که با آن در حال کار بوده را خاموش کرده و وی را از کارگاه بیرون کشیده و …. به این ترتیب مانع کار وی شدید و …
در حین اعمال فوق فوق، آقایان ب و ج، چ و .. نیز که در آن کارگاه مشغول کار بوده اند و همچنین آقایان د، ذ و … که آن زمان در حال عبور از مقابل کارگاه بودند، شخصاً شاهد این اعمال شما بوده و بر انجام آن از سوی شما شهادت داده اند که اظهارات آنان در اوراق تحقیق مورخ 1399/02/30 کلانتری … ثبت شده است.
ضمن این که دلایل به رویت شما می رسد، پرونده نیز به همراه دلایل فوق در اختیار شما قرار می گیرد، تا با مطالعه آن چنانچه دفاعی از خود دارید، با ذکر دلایل بیان کنید؟ یا «…این عمل شما در قانون مجازات اسلامی به عنوان ایجاد مزاحمت برای شاکی محسوب شده که به شما تفهیم می شود، دفاع خود را با دلایل ذکر کنید؟»
با وصف آموزش نحوه تفهیم اتهام به متهم در درس آیین دادرسی کیفری در دوران کارآموزی قضایی قضات، مع الوصف، در عمل شاهد تفهیم عنوان مجرمانه به متهم می باشیم. به عنوان نمونه ، غالب تفهیم اتهام های متعارف به شکل زیر است:
سئوال- با توجه به شکایت شاکی و شهادت شهود، اتهام شما دایر بر ایجاد مزاحمت به شما تفهیم می شود، دفاع خود را بیان کنید؟
تفهیم اتهام به شکل فوق نه تنها مغایر قانون است بلکه بسیاری از مواقع افرادی عادی از مفاهیم حقوقی عنوان مجرمانه بی اطلاع می باشند و نمی توانند از خود دفاع نمایند و حقوق دفاعی آنان تضییع می شود. مثلاً یک فرد غیر متخصص حقوق از کجا می داند عنوان اتهام «تحصیل مال از طریق نامشروع» که برخی به غلط «تحصیل مال نامشروع» تفهیم می کنند، یعنی چه؟
همچنین به موجب ماده 195 قانون پیش گفته، سئوالات باید مفید، روشن، مرتبط با اتهام و در محدده آن باشد و پرسش های تلقنیی یا همراه با اغفال، اکراه و اجبار متهم ممنوع است.
دوم- پاسخ بازپرس شعبه به کیفیتی که در سئوال بیان شد، تخلف انتظامی ایشان است.
برای آشنایی با انواع تخلفات انتظامی قضات پست:
مهمترین تخلفات انتظامی قضات در قوانین
را مطالعه نمایید.
سلام
با توجه به این که اعتراض صاحبخانه و حکم های صادر شده را در سئوال بیان ننمودید، نمی توان در مورد آن ها و ابطال سند مزایده اعلام نظر کرد.
در مورد:
انواع مسئولیت های مقامات قضایی و نحوه جبران خسارات وارده به طرفین پرونده به تاپیک:
نحوه استناد به مواد قانونی تخلفات انتظامی قضات در مراجع قانونی
آشنایی با قریب به 70 نوع تخلف قاضی تاپیک:
انواع تخفات انتظامی قضات در قوانین موضوعه کشوری
اطلاع از نحوه طرح شکایت و مدارک لازم برای آن و آثار شکایت انتظامی در پرونده دادرسی تاپیک:
شرایط شکلی شکایت انتظامی از قضات در دادسرای انتظامی قضات و آثار سلبی آن
آگاهی از این که شاکی انتظامی حداکثر تا چه مدت فرصت برای طرح شکایت از قاضی دارد، تاپیک :
مرور زمان تخلف انتظامی قضات و تأثیر اثبات تخلف قاضی در پرونده دادرسی
را مطالعه نمایید.
با سلام
برای آشنایی با شرایط درخواست اعاده دادسی موضوع ماده 477 قانون آیین دادرسی کیفری به تاپیک های زیر مراجعه کنید:
امکان رسیدگی مجدد پرونده علیرغم صدور رأی قطعی از دادگاه تجدیدنظر
مقامات قبول کننده درخواست اعمال ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری
مسلمات فقه و شرع در جرائم رایانه ای و کلاهبرداری اینترنتی
در دادسرای کارکنان دولت می توان نسبت به برخی از مقامات دولتی و نیز بعضی جرایم کارمندان دولت شکایت کرد.
برای پیگری نتجیه شکایت به پست «شرایط شکلی شکایت انتظامی از قاضی در دادسرای انتظامی قضات و آثار سلبی آن» مراجعه کنید.
احضار محکوم له برای ارائه محل اقامت و اختفاء محکوم علیه یکی از شیوه های مرسوم در اجرای احکام است.
با سلام
اینجانب و پسرم در سال ۱۳۹۶ توسط دو تن توسط میله آهنی و کارد سلاخی مورد حمله قرار گرفته و جراحات متعددی به ما وارد شد.
در محل درگیری توسط افراد حاضر در محل با پلیس ۱۱۰ و اورژانس تماس حاصل شده و آن دو نفر همراه سلاح کارد سلاخی با کمک مردمی و توسط پلیس دستگیر شده و اینجانب و پسرم به بیمارستان توسط اورژانس منتقل شده و پس از عمل جراحی و دیگر اقدامات و این که در بیمارستان دو تا از جراحات وارده به من و پسرم را نافذه و باقی آنها را نیز با عنوان مقدار و نوع آنها ذکر نمودند ولی متأسفانه در پزشکی قانونی توسط پزشک معاینه برخی جراحات ذکر نشده است و البته ضاربین با توجه به نوع جرم همان شب بلا قید آزاد شده بودند. فیلم مورد درگیری نیز ضم پرونده و نسخه ای در دست اینجانب است.
حال پس از انواع دوندگی ها محکوم شده اند ولی در رای صادره برای یکی از ضاربین فقط به پرداخت دیه اکتفا شده و از ماده قانونی تصادف مامورین دولتی با وسائط نقلیه استفاده شده است.
-آیا این رای قابلیت اعاده دادرسی توسط ریاست محترم قوه قضاییه و اعمال ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری را دارد؟
-اصولا رای خلاف قانون، خلاف شرع هم می باشد یا نه؟
-برای شکایت از قاضی و پزشک معاینه قانونی مراجعه به دادسرای ویژه کارکنان دولت صحیح است یا خیر؟
-مجموعاً بفرمایید برای احقاق حقم و این که بواسطه همین درگیری زندگی زناشویی من نیز متلاشی شد و منجر به طلاق همسرم شده و صدمه جبران ناپذیری به زندگی من وارد آمده، آنهم بخاطر برخورد آیینه خودروی ضاربین با اینجانب که عابری پیاده بودم و بجای عذرخواهی حتی تمام خانواده ام نیز مجروح شدیم، آیا می توانم از قاضی پرونده و اینکه پزشکی قانونی نیز علیرغم ذکر تعداد و نوع جراحات در بیمارستان از آنها و نوع جراحات کاسته و اینکه بخاطر نفوذ محلی ضاربین و هم طایفه ای با وکیلم نیز از هر نوع اعتراضی رای مصون بوده، می توانم از ایشان مجموع افراد دخیل در این موضوع به دادگاه ویژه کارکنان دولت شکایت کنم.
اکنون نیز مدت یکسال از آخرین شکایتم به دادسرای انتظامی قضات می گذرد و از نتیجه آن بی اطلاع هستم و دیگر می گذرد و دستم به هیچ کجا بند نیستند و حتی حکمی که داده اند اصلا اجرا نمی شود و فقط اینجانب را برای یافتن آدرس محل زندگی متهمین احضار نمودند که درست بنظر نمی آمد و مراجعه نکردم.
بفرمایید برای احقاق حق باید چه مراحل قانونی طی شود.
با سپاس از شما عزیزان
با سلام
اینجانب و پسرم در سال ۱۳۹۶ توسط دو تن توسط میله آهنی و کارد سلاخی مورد حمله قرار گرفته و جراحات متعددی به ما وارد شد.
در محل درگیری توسط افراد حاضر در محل با پلیس ۱۱۰ و اورژانس تماس حاصل شده و آن دو نفر همراه سلاح کارد سلاخی با کمک مردمی و توسط پلیس دستگیر شده و اینجانب و پسرم به بیمارستان توسط اورژانس منتقل شده و پس از عمل جراحی و دیگر اقدامات و این که در بیمارستان دو تا از جراحات وارده به من و پسرم را نافذه و باقی آنها را نیز با عنوان مقدار و نوع آنها ذکر نمودند ولی متأسفانه در پزشکی قانونی توسط پزشک معاینه برخی جراحات ذکر نشده است و البته ضاربین با توجه به نوع جرم همان شب بلا قید آزاد شده بودند. فیلم مورد درگیری نیز ضم پرونده و نسخه ای در دست اینجانب است.
حال پس از انواع دوندگی ها محکوم شده اند ولی در رای صادره برای یکی از ضاربین فقط به پرداخت دیه اکتفا شده و از ماده قانونی تصادف مامورین دولتی با وسائط نقلیه استفاده شده است.
-آیا این رای قابلیت اعاده دادرسی توسط ریاست محترم قوه قضاییه و اعمال ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری را دارد؟
-اصولا رای خلاف قانون، خلاف شرع هم می باشد یا نه؟
-برای شکایت از قاضی و پزشک معاینه قانونی مراجعه به دادسرای ویژه کارکنان دولت صحیح است یا خیر؟
-مجموعاً بفرمایید برای احقاق حقم و این که بواسطه همین درگیری زندگی زناشویی من نیز متلاشی شد و منجر به طلاق همسرم شده و صدمه جبران ناپذیری به زندگی من وارد آمده، آنهم بخاطر برخورد آیینه خودروی ضاربین با اینجانب که عابری پیاده بودم و بجای عذرخواهی حتی تمام خانواده ام نیز مجروح شدیم، آیا می توانم از قاضی پرونده و اینکه پزشکی قانونی نیز علیرغم ذکر تعداد و نوع جراحات در بیمارستان از آنها و نوع جراحات کاسته و اینکه بخاطر نفوذ محلی ضاربین و هم طایفه ای با وکیلم نیز از هر نوع اعتراضی رای مصون بوده، می توانم از ایشان مجموع افراد دخیل در این موضوع به دادگاه ویژه کارکنان دولت شکایت کنم.
اکنون نیز مدت یکسال از آخرین شکایتم به دادسرای انتظامی قضات می گذرد و از نتیجه آن بی اطلاع هستم و دیگر می گذرد و دستم به هیچ کجا بند نیستند و حتی حکمی که داده اند اصلا اجرا نمی شود و فقط اینجانب را برای یافتن آدرس محل زندگی متهمین احضار نمودند که درست بنظر نمی آمد و مراجعه نکردم.
بفرمایید برای احقاق حق باید چه مراحل قانونی طی شود.
با سپاس از شما عزیزان
با سلام
مواردی که در سئوال شما بیان شد، برخی تنها تخلف انتظامی قاضی است اما بعضی دیگر علاوه بر آن، جرم عمومی قاضی نیز محسوب می شود.
برای مشاهده انواع تخلفات انتظامی پست «مهمترین تخلفات انتظامی قضات در قوانین» و جهت برای آشنایی با انواع جرایم عمومی قانون مجازات اسلامی تعزیرات مطالعه کنید.
برای شکایت انتظامی باید در دادسرای انتظامی قضات شکایت کنید. در خصوص نحوه تنظیم آن پست های زیر را مشاهده نمایید:
شرایط شکلی شکایت انتظامی از قاضی در دادسرای انتظامی قضات و آثار سلبی آن
نمونه فرم شکایت انتظامی از قاضی متخلف
و در نهایت، برای شکایت کیفری می توانید به دادسرای کارکنان دولت در تهران مراجعه کنید.
با سلام و عرض ادب
قاضی تخلفات زیر را انجام داده:
جانبداری از شاکی، همچنین بی اعتنایی به مستندات محکوم علیه، مواجه نکردن شهود شاکی که فقط در کلانتری حضور داشتند و اصلاً با محکوم علیه مواجه نشدند.
مرجع انتظامی به درب منازل بستگان شاکی مراجعه و تحقیقات صورت گرفته، برای بنده رای محکومیت صادر کرده، اصل شکایت واهی بوده از طرف شاکی برای منصرف کردن محکوم علیه نسبت به شکایتی که از قبل نسبت به شاکی داشته و همچنین مطرح کردن دو شکایت مشابه در دو دادسرای متفاوت،که از هر کدام بتواند نتیجه بگیرد.
با این همه، باز اصرار داشتم تحقیق در مورد پرونده صورت بگیرد ولی سریعاً رای را صادر کرده به نفع شاکی، در حالی که محکوم علیه تحت درمان و بیمار دارای اختلالات دو قطبی می باشد.
لطفاً راهنمایی فرمایید، چکاری انجام بدیم برای برادرم.
با سلام و عرض ادب
قاضی تخلف انجام داده، جانبداری از شاکی، همچنین بی اعتنایی به مستندات محکوم علیه، مواجه نکردن شهود شاکی که فقط در کلانتری حضور داشتند و اصلاً با محکوم علیه مواجه نشدند.
مرجع انتظامی به درب منازل بستگان شاکی مراجعه و تحقیقات صورت گرفته، برای بنده رای محکومیت صادر کرده، اصل شکایت واهی بوده از طرف شاکی برای منصرف کردن محکوم علیه نسبت به شکایتی که از قبل نسبت به شاکی داشته و همچنین مطرح کردن دو شکایت مشابه در دو دادسرای متفاوت،که از هر کدام بتواند نتیجه بگیرد.
با این همه، باز اصرار داشتم تحقیق در مورد پرونده صورت بگیرد ولی سریعاً رای را صادر کرده به نفع شاکی، در حالی که محکوم علیه تحت درمان و بیمار دارای اختلالات دو قطبی می باشد.
لطفاً راهنمایی فرمایید، چکاری انجام بدیم برای برادرم.