-
نتایج جستجو
-
درود خدمت اساتید گرامی و معزز با آرزوی توفیق و تحیت برای شما خوبان
در خصوص موضوع زیر در صورت امکان درخواست اظهار نظر دارم
۱.در اثر تصادف بر اثر بی احتیاطی و عدم توجه به جلو به خودرو زیان دیده خسارت مالی وارد شده است
۲.از طریق شورای حل اختلاف در خواست تامین دلیل گردید و کارشناس ، ضمن ترسیم کروکی فرضی خسارت مالی 200.000.000 ریال و افت قیمت خودرو 70.000.000 ریال تعیین نمودند و مقصر در شورا زیر برگه ایی اعلام کرد به نظریه کارشناسی اعتراضی ندارد و زیان دیده از بیمه اش استفاده کند.
۳.زیان دیده به بیمه مراجعه کرد و بیمه معتقد بود نیازی به تعویض قطعات نیست و میزان خسارت را 42.000.000 ریال تعیین کردند و سپس برای پرداخت وجه رسید مفاصاحسابی را ارائه دادند که در آن ضمن دریافت وجه حق هر گونه اعتراض را از خود سلب ساقط بنماید ، که زیان دیده از گرفتن وجه و امضای برگه به دلیل ناچیز بودن بر آورد خسارت ، استنکاف نمود و راننده و مالک مقصر حادثه نیز در این مرحله هیچ کمک یا اقدامی انجام ندادند.
۴. دادخواست مطالبه خسارت علیه مقصر و مالک خودرو مقصر به استناد نظریه کارشناسی در مرحله تامین دلیل و همچنین خسارت عدم النفع ارائه گردید.
۵. متاسفانه به دلیل دو مرحله سازش در شورای حل اختلاف و ایضاً عدم ارجاع در دادگاه مدت 9 ماه تا زمان رسیدگی دادرسی زمان برد.
در جلسه اول رسیدگی قاضی محترم ضمن شنیدن اظهارات طرفین فقط به ماده ۳۹ قانون بیمه اجباری خسارات وارد شده به شخص ثالث در اثر حوادث ناشی از وسایل نقلیه را قرائت کردند که در متن قانون مقرر شده است پس از برور اختلاف زیان دیده با بیمه، باید یک ارزیاب توسط زیان دیده مشخص و سپس طرح دعوا کرد.
۶. پس از این جلسه به بیمه مراجعه شد که البته بیمه در زمان مراجعه اولیه ام برای پرداخت خسارت طبق ماده 39 قانون مذکور دارای تکالیفی بود که کارشناس وقت اصلاً به حقوق زیان دیده اشاره نکردند و صرفاً اعلام کردند ما با یک صافکار همکاری داریم و فقط می توانید به او مراجعه کنید و به نوعی به صورت دستوری قصد داشتند جبران خسارت کنند چه بسا که اگر در زمان مراجعه به بیمه از قانون بیمه مطلع بودم موضوع به گونه ایی دیگر رقم می خورد.
علی ایحال پس از تعیین ارزیاب بیمه مرکزی و پرداخت حق الزحمه کارشناس شان، شرکت بیمه مقصر حادثه همکاری نمی کند و مدارک پرونده درخواست شده توسط ارزیاب را ارائه نمی دهد و در اقدامی غیر قانونی و با استناد به قانون بیمه بدنه ، اقدام به انتخاب یک ارزیاب از طرف خود به عنوان داور نمودند که در پاسخ به تماس ارزیاب موارد غیر قانونی بودن این انتخاب را اعلام شد و به نوعی ارزیاب هم به دنبال اخذ رضایت از زیان دیده به مبلغ کمتر از گزارش کارشناس رسمی بودند
۷. وقتی برای پیگیری پرونده به دادگاه مراجعه شد قاضی محترم اعلام داشتند وقت رسیدگی جدیدی تعیین کرده است و فقط اشاره کردند شما درخواستی داده اید و خواسته را افزایش داده اید، که درست فرمودند قبل از رسیدگی در شورا خواسته به میزان هزینه کارشناسی در مرحله تامین و همچنین جلب نظر کارشناس برای خسارت عدم النفع افزایش داده بودم
در پایان ضمن پوزش از اطاله کلام ممنون می شوم در خصوص موارد زیر ارشاد بفرمایید :
الف- آیا در خصوص این پرونده رویه قضایی وجود دارد ؟
ب- آیا قاضی محترم با توجه به قانون مسئولیت مدنی و با توجه به نظریه کارشناسی مقصر و مالک خودرو مقصر را محکوم به پرداخت کند؟ و یا اینکه با توجه به اشاره ضمنی قاضی محترم به ماده 39 قانون مذکور و طرف دعوا قرار ندادن شرکت بیمه توسط خواهان، قرار صادر خواهد کرد ؟
ج- با توجه به گذشت حدود 11 ماه از زمان کارشناسی و افزایش قیمت و هزینه ها با توجه تورم ایجاد شده در جامعه می توان به استناد تبصره ماده 19 قانون کانون کارشناسان رسمی دادگستری همزمان با درخواست کارشناس محاسبه خسارت عدم النفع درخواست کارشناسی تعیین میزان خسارات به روز کرد؟
با سپاس و تقدیم احترام
با سلام و احترام
باستحضار می رساند اینجانب به جرم کلاهبرداری از شخصی که بنام اینجانب تسهیلات بانکی دریافت کرده بود شکایت کردم و پرونده در دادسرای جرایم اقتصادی به کلاهبرداری جلب به دادرسی صادر شد.
متاسفانه ارجاع به دادگاه کیفری ۲ شد و یکی از شعباتی که در جلسات رسیدگی قاضی به صراحت اعلام کردند که این آقا منتفع تسهیلات بوده ولی بدلیل داشتن وکالت از بنده، جعل را رد کردند و به سبب جعل کلاهبرداری هم وارد ندانستند و به خواسته وکیل متهم، تحصیل مال رای دادند که ان را باستناد تاریخ های در شکواییه مشمول مرور زمان دانسته اند و رای برایت داده اند.
سوال اینجانب این هست با اینکه در جلسه دادگاه اعلام کردم و قراردهای بانکی در پرونده کاملا مشخص است که برای سال ۹۳ و ۹۴ می باشد، چون در شکواییه تاریخ و به اشتباه ۹۲ زدم مشمول مرور زمان دانسته اند.
برای تجدید نظری بنده چه لایحه و درخواستی بدم که من تاریخ درج اتهامات در شکوایه را اشتباه زدم و اسناد و مدارک همگی گویای تاریخ وقوع جرم می باشد.
لطفا اینجانب را راهنمایی کنید
با سپاس
با سلام و درود
بنده و پسر عمویم در تاریخ۱۴۰۰/۰۱/۱۰ درگیری داشتیم که بنده از جانب پسرعمویم با چاقو مورد جرح قرار گرفتم. در جلسه شورای حل اختلاف پسرعمویم و مادرش هم کل خانواده بنده را به جرم ورود به عنف و ضرب و جرح عمدی شکایت کردند که پرونده آنها به شعبه ۶ بازپرسی و پرونده بنده نیز به شعبه ۳ دادیاری گنبد ارجاع شد.
طرفین در شعبه ۶ بازپرسی بیان داشته اند که در درگیری شاهدی ندارند و قرار منع تعقیب صادر شد اما در پرونده بنده که شعبه ۳ بود شاهد تعرفه کرده اند و شهادت شهود طرفین ساقط شد و قرار منع تعقیب صادر شد
آیا کپی برابر اصل از شعبه ۶ که بیان داشته اند شاهدی ندارند، می تواند به برگشتن قرار منع تعقیب به قرار جلب دادرسی برگردد؟
با سلام و دعای خیر
بعد از صدور قرار نهایی دادسرا، اگر شاکی در مهلت ۱۰ روزه به آن قسمت از قرار که منع تعقیب صادر شده است، اعتراض نماید:
۱- دادگاه از چه زمانی و ظرف چند روز به اعتراض شاکی رسیدگی می نماید؟
۲- آیا قانون یا آیین نامه ای در این خصوص وجود دارد؟
۳- در خصوص اتهاماتی که قرار جلب به دادرسی صادر شده است، آیا دادگاه مکلف به رسیدگی است یا باید تا نتیجه اعتراض شاکی صبر نماید؟
با تشکر
با سلام
اینجانب دارنده ثالث چکی هستم که تاریخ آن برای سال ۷۵ بوده و پس از برگشت چک با ظهرنویسی به من منتقل شده و به عنوان دارنده چک دعوی حقوقی مطرح کردم.
در مراحل بدوی – واخواهی – تجدیدنظر با وجود ارائه استشهادیه ای توسط خوانده که داستانی بی ربط با واقعیت را مطرح کرده بود، در نهایت احکام به نفع من صادر شد.
صاحب حساب با گذشت چند ماهی از رای تجدیدنظر، محکوم علیه با استناد به بند 7 ماده 426 ق.ا.د.م (اسناد مکتوم) و شهادت کتبی شاهد جدید و با استناد به یک برگه فاکتور کپی که زیر آن شماره چک را نوشته بود، با ادعای این که اصلاً ید قبلی من ذینفع نبوده و من این چک را به شخصی دیگر که سنگ فروش هست داده بودم و در آن سال ها با سنگ فروش مشکل داشتم و در نهایت مشکل حل شد و سنگ فروش چک را آورد دم مغازه و چون من نبودم، تلفنی به سنگ فروش گفتم چک را به همان شخص ید قبل از من بدهند که چک را تحویل بانک دهند و ید قبل من خیانت در امانت کرده و چک را ۶ ماه بعد به بانک برده و برگشت زده و من تا به حال از چک خبر نداشتم.
در روز رسیدگی، با لایحه ای تناقضات فاحش استشهادیه ها را به قاضی اعلام نمودم و شفاهی هم خواستم اصالت آن سند کپی مکتوم بررسی شود.
با توجه به اینکه حکم جلب محکوم علیه را داشتم، در روز رسیدگی وکیل معرفی کرده بود که وکیل اصلا به پرونده و چک مسلط نبود و وقتی که در جلسه تذکر دادم قاضی قاطع گفت چرا صحبت کردی شما ساکت باشد و قاضی مکررا از وکیل می پرسید حسن نیت دارنده ثالث را چطور می خواهی زیر سوال ببری که وکیل پاسخی نداشت.
در آخر جلسه در عین تعجب من، قاضی باز هم به وکیل درخواست کننده اعاده دادرسی مهلت ۱۰ روزه داد برای ارائه دفاعیه جدید؟!
در لایحه جدید وکیل صرفا به سوابق و شغل های شاهدهایش اشاره کرد و نکته جدیدی را مطرح نکرد که به نظر من قاضی محترم با توجه به اینکه مثلا یکی از شهود پزشک است و شهودهای دیگری در شغل تجارت فعالیت دارند، این موارد را جهت صدور رای قرارداد و به استناد بندهای 5 و 7 ماده 426 ق.ا.د.م کلیه آرای قبلی را نقض و رای به بی حقی من دادند.حال
اولاً با توجه به اینکه قاضی محترم بر خلاف قواعد رسیدگی مهلت دوبار به درخواست کننده داد، بدون اینکه اخطار تبادل لوایح به من بدهد، رای به نقض کلیه آرای قبلی را داد.
ثانیا در رای به استناد ماده ۴۲۶ آ.د.م و استناد به همان سند مکتوم که اصالت آن تایید نشده بود و اغفال من اشاره شده است.
حال آیا من می توانم برای
1- عدم توجه قاضی تناقضات شاهدها که همه دروغین هستند،
2-عدم دستور قاضی جهت بررسی اصالت سند مکتوم که ۱۰۰ درصد جعلی است،
3- فرصت دوباره ۱۰ روزه به درخواست کننده اعاده دادرسی بدون اخطار تبادل لوایح به من، از قاضی شکایت کنم
1- آیا این شکایت با توجه اظهارات بالای من به جایی می رسد ؟
2- رسیدگی مجدد به این پرونده که رای قطعی اعاده دادرسی صادر شده است، به چه صورت امکانپذیر است؟
با عرض پوزش به علت اطاله کلام
با سپاس از زحمات